راحتی هیجانی، بیان کنندهی حمایتی است که از طرف شریک زندگی، به هنگام نشان دادن احساسات خود دریافت می کنید.
مطالعات اخیر، معیارهایی را برای آزمایش تنظیم هیجانات بین فردی که برای زوج ها استفاده می شود، را بررسی کرده اند. اندازه گیری حمایت عاطفی که ازطرف شریک زندگی دریافت می شود، رابطهی افراد را می تواند به سطوح بالاتری از رضایت سوق دهد. احساس راحتی با شریک زندگی احتمالا یکی از اصلی ترین ویژگی های درجه رضایت افراد در زندگی مشترک است، اما آیا برای شما پیش آمده است که فکر کنید در حضور شریک خود نمیتوانید خود واقعی خودتان باشید؟
در یک مطالعه جدید که در دانشگاه نیومکزیکو و دانشگاه ایالتی آریزونا انجام شده است، بیان میکند افشاگری و بیان احساسات و تنظیم آن ها نقش مهمی در رشد و حفظ روابط عاشقانه ایفا می کند. این مطالعه خاطرنشان میکند که بخش تنظیم عاطفی بین فردی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اگر احساس میکنید که اگر به شریک زندگیتان اطلاع دهید که چه احساسی دارید، باعث ایجاد مشکلاتی میشود، و از ابراز وجود خودداری میکنید، این شرایط به نوبه خود میتواند سلامت رابطه شما را به خطر انداخته و از بین ببرد.
تست راحتی در ابراز هیجانات خود:
تیم تحقیقاتی این مطالعه، معیار اولیه تنظیم هیجانی بین فردی را که به طور خاص برای روابط صمیمانه با «شریک زندگی» است را بازنویسی کرده اند.
با این ۱۲ مقیاس، میتوان آرامش و راحتی هیجانی خود را تست کنید.
روش انجام این خودسنجی در یک طیف ۵ نمره ای بوده، و رتبه بندی هر مقیاس از نمرهی ۱ (برای من اصلا درست نیست) تا نمرهی ۵ (برای من بسیار درست است) میباشد:
۱- من دوست دارم زمانی که برای به اشتراک گذاشتن شادی ام هیجان زده هستم در کنار شریکم باشم.
۲- بودن در کنار شریکم وقتی خوشحال هستم احساس خوبی به من میدهد.
۳- وقتی احساس خوشحالی می کنم، به دنبال شریک زندگی ام می گردم تا او را هم خوشحال کنم.
۱- وقتی شریک زندگی من به من یادآوری میکند که اوضاع آنقدرها هم که به نظر می رسد بد نیست، به من کمک می کند تا با خلق و خوی افسردهی خود کنار بیایم.
۲- وقتی عصبانی می شوم، شریک زندگی ام می تواند با گفتن جملات آرامش بخش، مرا آرام کند.
۳- وقتی غمگین هستم، اینکه بشنوم که شریک زندگیام چگونه با احساسات مشابه با من برخورد کرده است، به من کمک می کند.
۱- من به دنبال شریک زندگیای هستم که، وقتی ناراحت هستم مرا تسکین داده و به من آرامش دهد.
۲- احساس ناراحتی اغلب باعث می شود که به دنبال شریک زندگی ام باشم که ابراز همدردی کند.
۳- وقتی احساس افسردگی می کنم، اینکه از نظر شریکم همچنان دوست داشتنی هستم برایم مهم است.
۱- اینکه یاد بگیرم شریک زندگی من چگونه با احساسات خود برخورد می کند به من احساس بهتری می دهد .
۲- وقتی که ناامید می شوم، دیدن اینکه چگونه شریک زندگی من با این موقعیت کنار می آید، به من کمک می کند.
۳- وقتی که احساساتم دستخوش تغییر و متغیر است، اینکه بشنوم که شریک زندگیم چگونه با من برخورد میکند، به من کمک می کند.
نحوه ی استفاده از نمرات تنظیم هیجان بین فردی:
اول از همه، می توانید بررسی کنید که آیا با شریک زندگی خود احساس راحتی بیشتری نسبت به سایر افراد دارید یا خیر. یک آزمایش کوچک انجام دهید و دیگران را با شریک خود مقایسه کنید. ببینید که آیا تنظیم هیجانات را با شریک خود بالاتر یا پایین تر ارزیابی می کنید؟ اگر این حالت پایین تر باشد، این نشان می دهد که شما در کنار شریک زندگی خود بیشتر از دیگران در زندگی «خودداری هیجانی» دارید.
دوم، نگاه کردن به اینکه کدام آیتمها رتبهبندی بالاتری دارند، میتواند به شما کمک کند تا نقاط قوت و ضعف را در رابطه خود پیدا کنید. آیا شریک زندگیتان در آرام کردن شما زمانیکه روز بدی را سپری می کنید تخصص دارد؟ آیا از شریک زندگی خود یاد می گیرید که چگونه احساساتتان را بهتر مدیریت کنید؟ از سوی دیگر، وقتی در زندگی خود احساس خوشبختی و موفقیت می کنید، آیا شریک زندگی تان کسی است که بتوانید خبرهای خوب خود را با او به اشتراک بگذارید؟
بیایید جمع بندی کنیم
به طور خلاصه، تنظیم هیجانی فرآیندی است که می تواند درونفردی یا برونفردی اتفاق بیفتد. یک رابطه می تواند یک آزمایش و زمینه آموزشی عالی برای ایجاد شرایطی باشد، تا هم شما و هم شریک زندگیتان بتوانید به سطوح جدیدی از راحتی و رضایت برسید.
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید