در دنیای ارتباطات و روابط، تنظیم و مدیریت کردن این حوزه از واجبات زندگی بشری محسوب می شود... یکی از مهمترین حوزه های ارتباط افراد، ارتباطات عاطفی در حیطه ی آشنایی، ازدواج و تداوم زندگی مشترک است. برخی از افراد زمانی که با یک چالش در این ارتباط مواجه می شوند، ممکن است برای دوری از تعارض و یا اجتناب از کم شدن صمیمیت، در پی حل مسائل قدم بر ندارند... اما چرا؟
ما می توانیم مسائل مختلفی را حل کنیم، یا حداقل به خودمان فرصت مناسبی جهت رویارویی با آنها را بدهیم. بیایید با مثالی شروع کنیم! تصور کنید اگر همه ی افراد در شغل خود ناگهان تصمیم به تعطیلی بگیرند، شرایط دنیا چگونه خواهد شد؟
اگر سکوت در رابطه را به تعطیلی مشاغل در دنیا تشبیه کنیم، وقتی گفت و گو از بین می رود، ناخواسته رابطه به یک دنیای پر هرج و مرج تبدیل می شود؛ همچنین خصومت بین افراد را سکوت تقویت می کند و بر هر دو شریک زندگی و سلامت آنها تأثیر می گذارد.
بسیاری از زوج ها هنگامی که با یک بن بست ارتباطی مواجه می شوند، به درمان فکر می کنند. هنگامی که یک یا هر دو شریک احساس می کنند شنیده نمی شوند، از نظر عاطفی احساس ناامنی میکنند. در این شرایط یا قادر به بیان خود نیستند و یا عصبانیت و خصومت را جایگزین گفتگو می کنند. با این حال، چه اتفاقی میافتد وقتی یکی از طرفین رابطه، پذیرای درمان باشد در حالی که دیگری به شدت مخالفت میکند؟
بیایید دلایل چنین مخالفتی را بیشتر بررسی کنیم.
1. عدم درک جدی بودن مسئله:
گاهی اوقات، یکی از شرکای زندگی ممکن است بر این باور باشد که مسائلی که شریک دیگر ایجاد میکند قابل کنترل است و میتوان آن را به صورت خصوصی حل کرد. با این حال، اغلب درک جدی بودن شکاف بین طرفین رابطه، تفاوت زیادی دارد.
چگونه می دانید که هر دوی شما به مسائلی که در حال بحث و کفتگوی بر روی آنها هستید، نگرش و برداشت یکسانی دارید؟
راه حل:
سعی کنید باهم بنشینید و فهرستی از چالش هایی که یک یا هر دوی شما در ارتباط مشترکتان در نظر دارید را مورد بررسی قرار دهید؛ سپس آن مسئله را از نظر خودتان و شریک احساسی تان؛ در مقیاسی از 1 تا 10 رتبه بندی کنید.
اگر مسئله ی چالش برانگیز از نظر شما نمرات بالا بین ۷ تا ۹ و شریک زندگی شما آن مسئله را بین نمرات پایین ۱ تا ۳ رتبه بندی می کند، او دیدگاه متفاوتی نسبت به موضوع دارد و شاید علتی برای جدی نگرفتن درمان باشد.
2. ترس از درمان با توجه به شخصیت افراد:
روان انسان اغلب در برابر تغییر مقاومت می کند، حتی ممکن است زمانی که ما از شرایط فعلی خود ناراضی هستیم هم این مقاومت ادامه دار باشد. فکر تغییر وضعیت موجود می تواند اضطراب را برانگیزد، چرا که عمدتاً به این دلیل که تغییر غیرقابل پیش بینی است، آینده نامشخص است و هیچ کس نمی تواند تضمین کند که نتیجه بهتر از اکنون خواهد بود، یا بدتر!
افراد دارای شخصیت مضطرب یا افسرده ممکن است به ویژه نسبت به درمان محتاط باشند، به طور طبیعی پیش بینی منفی نسبت به موفقیت درمان دارند.
با کمال تعجب، حتی برون گراهای خوش اخلاق در میان ما که اغلب ماجراجو و شجاع هستند تا چیز جدیدی را امتحان کنند، می توانند در مورد درمان بسیار مردد باشند، زیرا از رویارویی با مسائل عمیقاً ریشه ای می ترسند که ممکن است نتوانند به سرعت آنها را حل کنند.
در زوجدرمانی، این مهم میتواند دلهرهآورتر باشد، زیرا فرد آسیبپذیریهای خود را نه تنها برای درمانگر، بلکه برای همسرش نیز آشکار میکند. اگرچه ممکن است درست باشد، اما ما به مکانی امن در رابطه نیاز داریم تا گاهی آسیب پذیر باشیم، بترسیم و در مورد آن ترس صحبت کنیم – که در نهایت ما را انسان و دوست داشتنی می کند و به ما کمک می کند با شریک زندگی خود ارتباط برقرار کنیم.
3. ترس از قضاوت:
روابط گاهی اوقات میتواند مملو از اختلافات باشد، و ممکن است شریک زندگی بترسد که اگر در درمان «حق» طرف مقابلش ثابت شود، در آینده با یادآوری «صحبت ها یا رفتارهای» گذشته و بیان مداوم آن ها، رو به رو شود.
درک این نکته ضروری است که درمان به معنای اثبات حقانیت این نیست که چه کسی درست میگوید و چه کسی اشتباه می کند. روند درمان در مورد ایجاد تعادل در رابطه و کمک به شرکا برای رسیدن به هماهنگی درونی است. از این گذشته، ما گاهی فراموش می کنیم که بهبود روابط میتواند سرگرمی، ارتباط عمیق، صمیمیت را رقم بزند و صرفا برای برد و باخت نیست!
4. امید به حل شدن خود به خودی مشکل در زمان!
برخی از چالش ها ممکن است خود به خود حل شوند، اما در برخی موارد، اجتناب از حل مسئله، صرفاً رسیدن به راه حل را به تعویق می اندازد و شکاف بین صمیمیت را افزایش می دهد.
اگر متوجه یک الگوی تکرار شونده در شرایط خود شدید ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که به دنبال کمک بیرونی و خارجی باشید، به خصوص اگر مشکلات با گذشت زمان تشدید شوند…
5. عدم اتفاق نظر در تصمیم گیری:
تصمیم گیری برای مراجعه به مشاور و انتخاب مشاور مناسب، هرچند جدی است، اما می تواند یکی از مسائل چالش برانگیز باشد. با این حال، در اینجا رویکرد کلی شما برای تصمیم گیری به عنوان یک زوج برجسته می شود.
بررسی این مسئله که برای مراجعه به زوج درمانگر به توافق نظر نمی رسید می تواند پیش بینی کننده ی یک چرخه ی تصمیم گیری معیوب در سایر موارد تاثیرگذار زندگی هم باشد...
فکر کردن به این موارد می تواند راهنمای را باشد:
به جز رفتن به درمان، در مورد مسائل دیگر چگونه توافق دارید؟
بیایید بررسی کنیم مکانیسم تصمیم گیری برای شما به عنوان یک زوج چیست؟
- شاید مکانیسم تصمیم گیری شما به گونه ای باشد که یک شریک تصمیم می گیرد و دیگری با تصمیم گرفته شده پیش می رود.
- یا یکی پیشنهاد می دهد و دیگری رد می کند.
- یا اینکه یکی پیشنهاد می دهد و منتظر می ماند تا دیگری تصمیم بگیرد.
بررسی دقیق این امر می تواند راه را برای زوج درمانی و خودآگاهی در مورد تصمیم گیری به طور کلی هموار کند. درک و پرداختن به بی میلی در زیر مقاومت همسرتان در برابر درمان می تواند دری را برای گفتگوهای سازنده و تغییر باز کند.
همچنین شایان ذکر است که اجبار شریک عاطفی برای شروع درمان اغلب نتیجه معکوس دارد. به منظور مشارکت و شروع و ادامه، افراد باید باید انگیزه لازم را داشته باشند تا با میل خود در فرآیند تغییر و تحول شرکت کنند. در غیر این صورت، ممکن است درمان به طور یک طرفه ترک شده یا ناخواسته به دلیل انگیزه نداشتن، نتیجه ی دلخواه داده نشود...
بیایید باهم جمع بندی کنیم:
برای داشتن ارتباطی سالم و کم چالش ما موظف هستیم، علاوه بر شناخت نقاط قوت خود و تقویت آن ها، بر روی نقاط آسیب پذیرمان هم شناخت کافی را داشته باشیم. برای شناخت نقاط آسیب پذیر می توانیم به کمک یک متخصص سنجش شده و راه حل هایی داشته باشیم...
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید