هنگامی که به خودشیفتگی در قالب صفت شخصیتی نگاه میکنیم، یعنی از این نظر که بر زندگی روزمرهتان و تواناییتان در برقراری رابطه چه تأثیری میگذارد، دو نوع خودشیفتگی وجود دارد:
• سازگار (مفید)
• ناسازگار (غیرمفید)
براساس برخی پژوهشها، دقیقتر این است که خودشیفتگی را به شکل طیف ببینیم، از صفتهای خودپسندانۀ کمتر به بیشتر. بدینترتیب این طور تصور خواهید کرد که انواع مختلف خودشیفتگی جایی در این طیف گسترده قرار میگیرند.
به صورت کلی، خودشیفتگی پیوند نزدیکی دارد با:
• تمرکز افراطی بر خود
• حس متورمِ خود
• اشتیاق شدید به تشخیص داده شدن و ستایش شدن.
آموختن این نکات و نیز سایر ویژگیهای خودپسندانه و انواع خودشیفتگی میتواند کمکتان کند درک بیشتری پیدا کنید نسبت به پردازشها، هیجانها و الگوهای رفتاری دشواری که معمولاً همراه با خودشیفتگی ظاهر میشوند.
خودشیفتگی بهعنوان صفت شخصیتی در مقابل اختلال شخصیتی
وقتی مردم از خودشیفتگی حرف میزنند، ممکن است به آن بهعنوان بخشی از شخصیت فرد اشاره کنند یا بهعنوان اختلال شخصیت خودشیفته (NPD).
اختلال شخصیت خودشیفته یک تشخیص رسمی در سلامت روان است و فقط یک نوع دارد. این وضعیت معمولاً زمانی تشخیص داده میشود که خودشیفتگی به چیزی فراتر از صفت شخصیتی گسترش یافته و دائماً بر جنبههای مختلف زندگیتان اثر میگذارد. شخصیت خودشیفته 9 علامت دارد.
ولی پژوهشگران و سایر متخصصان حوزۀ خودشیفتگی دریافتهاند خودشیفتگی به راههای متعددی میتواند خود را در بخشهایی از شخصیت فرد نشان بدهد، ازجمله در آنهایی که تشخیص رسمی داده شده، و همین موضوع است که در ادامۀ این مقاله به آن خواهیم پرداخت.
چند نوع خودشیفتگی وجود دارد؟
برخی تحقیقات بین دو نوع خودشیفتگی مرز قائل میشوند: خودشیفتگی سازگار و خودشیفتگی ناسازگار. این تقسیمبندی کمک میکند که تفاوت بین جنبههای سازنده و غیرسازندۀ خودشیفتگی روشن شود.
1- خودشیفتگی سازگار به جنبههایی از خودشیفتگی مربوط میشود که واقعاً میتوانند مفید باشند، مانند اعتمادبهنفس بالا، اتکا به خود و توانایی بزرگداشت خود.
2- خودشیفتگی ناسازگار به صفتهایی ارتباط مییابد که برایتان سودی ندارند و میتوانند بر نحوۀ ارتباطتان با خودتان و با سایرین تأثیر منفی بگذارند؛ به عنوان مثال، احساس محق بودن، پرخاش و تمایل به گول زدن دیگران. این همچنین میتواند با علائم اختلال شخصیت خودشیفته نیز مرتبط باشد.
بیشتر افراد هنگامی که از خودشیفتگی حرف میزنند، معمولاً به همان انواع خودشیفتگی اشاره میکنند که زیر چتر ناسازگاری قرار دارد. ولی پژوهشگران و متخصصان معمولاً حول محور 5 نوع خودشیفتگی کار میکنند:
1- خودشیفتگی آشکار
2- خودشیفتگی پنهان
3- خودشیفتگی ستیزهجویانه
4- خودشیفتگی گروهی
5- خودشیفتگی بدخیم
1- خودشیفتگی آشکار
خودشیفتگی آشکار نامهای متعدد دیگری نیز دارد، ازجمله خودشیفتگی پرآبوتاب و خودشیفتگی عاملی. این نوع خودشیفتگی همان است که بیشتر آدمها به شخصیت خودشیفته مرتبط میدانند. کسی که خودشیفتگی آشکار دارد احتمالاً این گونه به نظر میرسد:
• معاشرتی و زودجوش
• متکبر
• خودمحقپندار
• سلطهجو
• دارای تصویر اغراقشده از خود
• نیازمند ستایش و تحسین شدن
• استثمارگر
• رقابتجو
• فاقد همدلی
برخی پژوهشها خودشیفتگی آشکار را با صفتهای «پنج عامل شخصیت» برونگرایی و گشادگی مرتبط میدانند. همچنین گفته میشود کسانی که خودشیفتگی آشکار دارند احتمال بیشتری دارد که نسبت به خودشان احساس خوبی داشته باشند و احتمال کمتری دارد که هیجانات ناراحتکننده را از قبیل اندوه، نگرانی یا تنهایی تجربه کنند.
افراد دارای خودشیفتگی آشکار همچنین ممکن است تواناییها و هوش خودشان را بیش از حد برآورد کنند. تحقیقی که در سال 2018 منتشر شد همچنین پیشنهاد میکند که خودشیفتگی آشکار ممکن است باعث شود فرد هوش هیجانی خود را بیش از حد برآورد کند.
2- خودشیفتگی پنهان
خودشیفتگی پنهان، که به آن خودشیفتگی آسیبپذیر و خودشیفتگی پوشیده نیز میگویند، برعکس خودشیفتگی آشکار است. هرچند بیشتر آدمها فکر میکنند خودشیفتگی صفتی رسا و سلطهجویانه است، افراد دارای خودشیفتگی پنهان در این الگو جای نمیگیرند. بهجای آن، برخی ویژگیهای رایج افراد دارای خودشیفتگی پنهان از این قرار است:
• ابراز اعتمادبهنفس پایین
• احتمال بیشتر تجربۀ اضطراب، افسردگی و شرم
• درونگرایی
• عدم امنیت یا اعتمادبهنفس کم
• حالت تدافعی
• اجتناب
• تمایل به تظاهر به قربانی بودن یا احساس قربانی کردن
درست است که فرد دارای خودشیفتگی پنهان همچنان تمرکز بسیاری بر خودش دارد، احتمال دارد با احساس ترس عمیق یا احساس کافی نبودن نیز در تعارض باشد. پژوهشی دربارۀ شخصیت و خودشیفتگی پنهان، که سال 2017 منتشر شد، به این نتیجه رسید که این خودشیفتگی به قویترین شکل ممکن با رواننژندخویی بالا (تمایل به تجربۀ هیجانات نامطلوب) و بدعنقی (بدخلقی) پیوند دارد.
کسی که خودشیفتگی پنهان دارد احتمالاً بهسختی میتواند انتقاد را بپذیرد. ولی برخلاف فرد دارای خودشیفتگی آشکار، کسی که خودشیفتگی پنهان دارد ممکن است بیشتر احتمال دارد که چیزها را درونی کند و انتقاد را خشنتر از آنی دریابد که گویندهاش واقعاً قصد داشته.
یکی از پژوهشها این طور نظر میدهد که دستهبندی انواع خودشیفتگی به آشکار و پنهان همیشه رویدادهای نامتداخل نیستند. به عبارت دیگر، مثلاً کسی که خودشیفتگی آشکار دارد ممکن است در دورهای علائم بیشتری از خودشیفتگی پنهان نشان بدهد.
3- خودشیفتگی ستیزهجویانه
براساس برخی پژوهشها، خودشیفتگی ستیزهجویانه زیرنوعی از خودشیفتگی آشکار است. در این جنبه از خودشیفتگی، تمرکز بر رقابت و همچشمی است. برخی ویژگیهای خودشیفتگی ستیزهجویانه عبارتاند از:
• تکبر
• تمایل به گول زدن و سوءاستفاده از دیگران
• تمایل به رقابت با دیگران
• ناسازگاری و بدعنقی یا آمادگی برای دعوا.
طبق پژوهشی در سال 2017 راجع به جنبههای خودشیفتگی و بخشش، کسانی که خودشیفتگی ستیزهجویانه داشتند گزارش کردند که، نسبت به افرادی که انواع دیگری از خودشیفتگی را داشتند، تمایل کمتری به بخشش دیگران دارند. پژوهش دیگری در سال 2019 نیز مشخص کرد کسانی که خودشیفتگی ستیزهجویانه دارند همچنین سطوح پایینتری از اعتماد به دیگران دارند.
4- خودشیفتگی گروهی
خودشیفتگی گروهی نوع دیگری از خودشیفتگی آشکار است و معمولاً به شکل متضاد خودشیفتگی ستیزهجویانه دیده میشود. کسی که خودشیفتگی گروهی دارد عدالت را ارزشمند میداند و احتمال دارد خودش را نوعدوست بداند، ولی پژوهشی که در سال 2018 منتشر شد نشان میدهد میان این اعتقادات و رفتار فرد خودشیفته فاصله وجود دارد.
افراد دارای خودشیفتگی گروهی ممکن است:
• بهسادگی از نظر اخلاقی عصبانی شود
• خودش را فردی همدل و دستودلباز توصیف کند
• نسبت به آنچه ناعدالتی میداند، واکنش تند نشان بدهد.
پس چه چیزی است که خودشیفتگی گروهی را از از مفهوم واقعیِ سلامتی دیگران متفاوت میسازد؟ تفاوت کلیدی این است که برای افراد دارای خودشیفتگی گروهی، قدرت اجتماعی و اهمیت دادن به خود نقشهای اصلی را ایفا میکنند. به عنوان مثال، همزمان که خودشیفتگی گروهی ممکن است باعث شود شما بگویید (و باور داشته باشید) که به ضوابط اخلاقی یا اهمیت دادن به دیگران سخت پایبندید، متوجه این نکته نشوید که نحوۀ رفتارتان با دیگران با باورهای خودتان سازگار نیست.
5- خودشیفتگی بدخیم
خودشیفتگی ممکن است درجات مختلفی از نظر شدت داشته باشد و خودشیفتگی بدخیم شکل شدیدتری از آن است. این نوع همچنین میتواند برای فردی که به آن مبتلاست مشکلات بیشتری ایجاد کند. خودشیفتگی بدخیم بیشتر به خودشیفتگی آشکار مرتبط است تا خودشیفتگی پنهان.
فردی که خودشیفتگی بدخیم دارد ممکن است ویژگیهای مشترک بسیاری با خودشیفتگی داشته باشد، مثل نیاز شدید به ستایش شدن و ارزشیابی شدن بیشتر از دیگران. ولی علاوهبر اینها خودشیفتگی بدخیم میتواند خود را به این شکلها نیز نشان بدهد:
• کینهجویی
• سادیسم، یا لذت بردن از درد دیگران
• پرخاش در هنگام تعامل با مردم
• پارانویا، یا نگرانی شدید از تهدیدهای بالقوه.
کسی که خودشیفتگی بدخیم دارد ممکن است بعضی ویژگیهایش با اختلال شخصیت جامعهستیز نیز مشترک باشد. معنایش این است که فرد مبتلا به خودشیفتگی بدخیم احتمال بیشتری دارد که به دردسرهای قانونی بیفتد یا اختلال مصرف مواد مخدر داشته باشد.
در پژوهشی مختصر دربارۀ افراد دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD)، کسانی که خودشیفتگی بدخیم داشتند با دشواری بیشتری میتوانستند اضطرابشان را کاهش دهند و در زندگی روزمرهشان توانایی بیشتری برای بازدهی کسب کنند.
بیایید جمعبندی کنیم
متخصصان بر روی پنج نوع عمدۀ خودشیفتگی کار میکنند: آشکار، پنهان، گروهی، ستیزهجویانه و بدخیم. همۀ اینها میتوانند بر نحوۀ نگاه شما به خودتان و نحوۀ تعامل شما با دیگران اثر بگذارند.
هنگامی که بحث درمان پیش میآید، خودشیفتگی ممکن است امری لغزنده باشد، چون بیشتر آدمهایی که با خودشیفتگی زندگی میکنند لزوماً نیازی به تغییر احساس نمیکنند. ولی زندگی همراه با خودشیفتگی حتماً تأثیرات خود را بر سلامت روان میگذارد، از قبیل اضطراب، افسردگی و مصرف مواد مخدر – و گاهی این تأثیرات موجب میشوند شخص دست یاری به سوی دیگران دراز کند. بههرحال هنگامی که فرد مبتلا به خودشیفتگی در پی دریافت حمایت حرفهای برمیآید، امکان بالقوۀ بسیاری برای رشد و بهبود سلامت روان وی فراهم میشود.
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید