وقتی چیزی برایتان مهم است، چه یک فرد باشد و چه مکان، حیوان خانگی یا شیء، ناپدید شدنش از زندگیتان میتواند به شما احساس فقدان بدهد. این جای خالیای که باقی میماند مرتبط است با احساسات سوگواری؛ عزاداری برای آنچه قبلاً بوده. سوگواری فرایندی فردی است و هرچند مدلهای طبقهبندیشدۀ مختلفی از سوگواری وجود دارد تا به ما کمک کند این مفهوم را بهروشنی درک کنیم، هیچ راه غلطی برای تحلیل فقدان، از هر نوعی که باشد، وجود ندارد.
1- سوگ ناگهانی
سوگ ناگهانی، یکی از انواع رایج سوگ، زمانی اتفاق میافتد که هرگونه فقدان ناگهانی یا غیرمنتظره رخ بدهد. سیمون کوگر، کارشناس خانوادهدرمانی و ازدواج و مشاور سوگ اهل واشینگتن، توضیح میدهد که این نوع سوگ میتواند در ارتباط باشد با:
• از دست دادن شغل
• مرگ
• قطع رابطۀ عاطفی
• هر نوع فقدان دیگری که به شکل شوک اتفاق بیفتد.
چگونه میتوان آن را مدیریت کرد
سوگ ناگهانی، که به آن سوگ آسیبزا (تروماتیک) نیز میگویند، ممکن است در هر زمان و هر مکانی رخ بدهد. هیچ اشکالی ندارد که از هر آنچه دارید انجام میدهید، قدمی عقب بگذارید و به خودتان اجازۀ تجربۀ هیجانهایی را بدهید که ممکن است در حال تجربه کردنشان باشید. در چنین وضعیتی بهتر است رانندگی نکنید تا اینکه چند دقیقهای فرصت داشته باشید اطلاعات جدید را پردازش کنید. تماس گرفتن با یکی از اعضای خانواده یا دوستان مورداعتمادتان برای حمایت فوری نیز میتواند برایتان مفید باشد.
2- سوگ طولانی
سوگ طولانی هر نوعی از سوگ است که به مدت زیاد با شما باقی بماند. این نوع سوگ معمولاً با زندگی روزانهتان تداخل ایجاد میکند و اگر به سطحی برسد که به طرزی معنادار بر جنبههای مهم کارکرد شما اثر منفی بگذارد، ممکن است برایتان اختلال سوگ طولانی تشخیص داده شود که به آن سوگ پیچیده (بغرنج) نیز میگویند.
در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، نسخۀ 5، متن بازبینیشده، اختلال سوگ طولانی این گونه تعریف شده است: تمایل و دلمشغولی شدید با فکرها یا خاطرههای یک فقدان. پژوهشی در سال 2021 به این نتیجه رسید که این وضعیتی است که معمولاً با اضطراب و رفتارهای کنارهجویانۀ افسردگیگون ظاهر میشود.
جِری کیسلینگ، کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی و کارشناس مددکاری اجتماعی بالینی در میزوری، در این باره چنین توضیح میدهد: «سوگ پیچیده ممکن است ماهها یا بیشتر به طول بینجامد، همراه با هیجانهایی که شبیه افسردگی یا اضطراب به نظر میرسند، و همین موضوع هم بیرون رفتن با دیگران را یا لذت بردن از کارهایی را که برای سرگرمی و خوشی انجام میدادید برایتان دشوار میسازد.»
چگونه میتوان آن را مدیریت کرد
حل کردن سوگ طولانی ممکن است به راهنمایی متخصص سلامت روان نیاز داشته باشد. درمان شناختی-رفتاری مخصوص سوگ طولانی، که به آن PG-CBT نیز میگویند، میتواند یاریتان کند که اجتناب فکری مرتبط با سوگ را کاهش دهید و درعینحال راههای تازهای برای پردازش سوگ بیابید، بدون احساسات شدید اضطراب، خشم یا اندوه.
3- سوگ غایب
غیبت احساس سوگواری در زمانی که دارید فقدانی ویرانگر را تجربه میکنید نیز نوعی از سوگ است. هیتر ویلسون، کارشناس مددکاری اجتماعی بالینی اهل نیوجرسی، توضیح میدهد که سوگ غایب ممکن است هنگامی رخ بدهد که شما قادر نیستید سوگواری کنید چرا که شوک، انکار یا گسست باعث شده شما کرخت و بیحس شوید. در ادامه چنین میگوید: «این وضعیت ممکن است هنگامی رخ دهد که مرگ ناگهانی یا آسیبزا بوده است. انکار یکی از عوامل مهمی است که باعث میشود شخص چنین سوگی تجربه کند.»
چگونه میتوان آن را مدیریت کرد
هنگامی که دارید انکار را تجربه میکنید، بخشی از این فرایند ممکن است قانع کردن خودتان باشد به اینکه در این سوگ خود به هیچ حمایت یا کمکی نیاز ندارید. ممکن است آمادۀ مواجه شدن با این موضوع نباشید که چرا سوگواری غایب است.
اگر خانواده و دوستانتان شما را تشویق میکنند با کسی حرف بزنید، یا میگویند که نگران فرایند سوگواری شما هستند، شاید ارزشش را داشته باشد که به توصیهشان عمل کنید و به دنبال گرفتن راهنمایی حرفهای بروید.
4- سوگ مُعوَق
سوگ معوق (به تعویق افتاده) ممکن است در ابتدا به شکل سوگ غایب بروز کند، ولی بهجای اینکه ابرازنشده باقی بماند، همچنان که وزن این فقدان واقعیتر میشود این شکل از سوگ نیز میتواند بهآهستگی ظاهر شود. سیمون کوگر میگوید: «برای بعضیها این ممکن است چرخۀ طبیعی سوگ باشد. گاهی اوقات حتی دانستنِ اینکه شخص، رابطه، حیوان خانگی، مکان یا یک شیء برای همیشه رفته است پذیرفتنش سخت است.»
چگونه میتوان آن را مدیریت کرد
به عنوان بخشی از سوگواری طبیعی، ممکن است مداخلۀ خاصی لازم نباشد برای اینکه اجازه بدهیم سوگ معوق پردازش شود. ولی اگر احساس سرخوردگی میکنید یا حس میکنید در این مرحله «گیر» افتادهاید، کوگر پیشنهاد میکند قدمهای کوچکی در مسیر پذیرش فقدان بردارید، مثلاً به مکانی سر بزنید که قبلاً با آن فردِ درگذشته زیاد میرفتید.
5- سوگ ابرازنشده
تجربۀ فقدان به خودی خود میتواند دشوار باشد، ولی اگر فقدان شما از نظر جامعه انگ بخورد یا محترم شمرده نشود، ممکن است لایۀ دیگری از پریشانی نیز به آن بیفزاید که به آن سوگ ابرازنشده میگویند. کوگر در این باره توضیح میدهد: «این دستهای از سوگ است که من شخصاً فکر میکنم به اندازۀ کافی برجسته نشده. این سوگ هنگامی پیش میآید که جامعه یا فرهنگ فقدان شما را به رسمیت نمیشناسد. این مسئله ممکن است ناشی از کمبود آگاهی یا آموزش دربارۀ برخی موضوعات خاص باشد، مثل خودکشی، سوءمصرف مواد، بیماریهای انتقالیافته از طریق آمیزش جنسی، ترک باور دینی و خیلی موضوعات دیگر.»
چگونه میتوان آن را مدیریت کرد
شاید شما قادر نباشید جامعه یا فرهنگی را عوض کنید که مسئول سوگ ابرازنشدهتان است، اما میتوانید شبکههای حمایتیای بیابید که با فقدان شما همدلی میکنند و آنچه دارید تجربه میکنید به رسمیت میشناسند. صحبت کردن با متخصص سلامت روان میتواند گام نخست باشد. رواندرمانگر میتواند شما را راهنمایی کند تا فرصتهایی بیابید که یاریتان کند برای سوگواریتان احساس اعتبار به دست بیاورید. همچنین کمک کردن به گسترش دانش و آگاهی دربارۀ موضوعاتی که ننگین شمرده میشوند نیز ممکن است به برخی از انواع سوگ یاری برساند.
6- سوگ جمعی
گاهی اوقات فقدان میتواند بر یک ملت، مردم، فرهنگ یا کل دنیا تأثیر بگذارد. این شکل از سوگ در سطح گروهی را سوگ جمعی مینامند. این سوگ پس از فجایعی همچون جنگ، تیراندازی جمعی، جرمهای نفرتمحور و نقض حقوق بشر، تجربهای رایج است.
چگونه میتوان آن را مدیریت کرد
دور هم جمع شدن آدمهایی که تجربۀ مشترک دارند در قالب گروه میتواند راهی تأثیرگذار و قوی برای عبور از سوگ جمعی باشد. شبزندهداری، مراسم یادبود، اعتراض مسالمتآمیز، راهپیمایی و سایر مناسک بخشی از فرصتهایی است که به شما اجازه میدهد سوگ خود را ابراز کنید. در برخی موقعیتها، همچون جرمهای نفرتمحور یا نقض حقوق بشر، عملگرایی از طریق فراهمسازی احساس هدفمندی و عدالت میتواند به مدیریت سوگ جمعی کمک کند.
7- سوگ اقلیمی
سوگ اقلیمی و سوگ بومشناختی، که معمولاً به جای یکدیگر نیز به کار میروند، اصطلاحاتی برای توضیح احساس فقدان مرتبط با محیط هستند. همزمان با افزایش آگاهی دربارۀ دغدغههای محیطی، طبیعی است که وقتی زیستبومها افول میکنند و منابع طبیعی از دست میروند، احساس فقدان به انسان دست بدهد. همچنین ممکن است احساس فقدانی مشابه سوگ اقلیمی داشته باشید که به آن سولاستالژی میگویند، یا اشتیاق ذاتی به «روزهای خوشِ قدیم»؛ روزهایی که محیط زندگیمان کمتر دستکاری میشد.
چگونه میتوان آن را مدیریت کرد
تغییر محیط ممکن است نسلها طول بکشد، ولی شما هم میتوانید نقش خود را ایفا کنید و احتمالاً احساس سوگ را از بین ببرید، از طریق مشارکت در فعالیتهای مرتبط با بازیافت، پیوستن به تلاشهای رونقبخشی و کمک به گسترش آگاهی زیستمحیطی.
8- سوگ فقدان ثانویه
سوگ ممکن است دلیلی اولیه داشته باشد، مثل مرگ کسی که دوستش داشتید، ولی گاهی هم فقدانی تجربه میکنید که نتیجۀ یک فقدان دیگر است، مثل وقتی که پس از طلاق یا مرگی در خانواده، از دوستان یا خانوادۀ خود دور میشوید. هوپ وِیس، کارشناس مددکاری اجتماعی از کلورادو، میگوید که به این وضعیت فقدان ثانویه میگویند.
چگونه میتوان آن را مدیریت کرد
شما مجبور نیستید سوگ خود را برای هیچ کس دیگری معتبر نشان دهید. اشکالی ندارد که به دلیل تغییرات اندکی که با یک فقدان اولیه رخ داده احساس فقدان به شما دست بدهد و البته اشکالی ندارد که برای آدمها، مکانها و چیزهایی سوگواری کنید که شاید اصلاً جزئی از زندگی روزمرهتان نبوده باشند. نوشتن آنچه احساس میکنید یا حرف زدن با متخصص سلامت روان از بهترین راههای ابراز سوگاند بدون اینکه از قضاوت شدن بترسید.
9- سوگ انتظاری
هنگامی که بدانید نتیجۀ اجتنابناپذیری که از راه میرسد فقدان است، ممکن است حتی قبل از اینکه آن چیز مهم را از دست بدهید، شروع کنید به سوگواری. این نوع سوگ، که به آن سوگ انتظاری میگویند، ممکن است در برخی موقعیتهای خاص رخ دهد، مثلاً بیماریهای طولانیمدت، روابطی که جداییشان سالها در شُرُف وقوع بوده و هر موقعیت دیگری که بتوانید نتیجهاش را ببینید پیش از آنکه اتفاق بیفتد.
چگونه میتوان آن را مدیریت کرد
برای اینکه با کسی دربارۀ سوگ حرف بزنید، هیچ وقت زیادی زود نیست. مداخلۀ زودهنگامِ متخصص سلامت روان میتواند یاریتان کند راههایی برای مدیریت سوگ در موقعیتهای بلندمدت بیابید و همچنین میتواند یاریتان کند که خودتان را برای سوگ، هر زمان که اتفاق افتاد، آماده سازید.
راهکارهایی برای کنار آمدن با سوگ
درست است که بعضی انواع سوگ ممکن است به مداخلههای خاصی، مانند فعالیتهای زیستمحیطی، جواب بدهد، ولی باز هم راههایی کلی برای مدیریت انواع سوگ وجود دارد که در ادامه میخوانید.
به فقدان خود احترام بگذارید
یافتن راهی برای احترام گذاشتن و بزرگ داشتن فقدان میتواند کمکتان کند حسی از خاتمه و آرامش به دست بیاورید. جِری کیسلینگ توصیه میکند یادگاری یا روال ثابتی برای خودتان انتخاب کنید که برایتان معنادار باشد. در ادامه این گونه توضیح میدهد: «خیلی از آدمها نمادی انتخاب میکنند که بتوان پوشید یا بتوان نزدیک به بدن نگه داشت؛ گردنبند، وسیلهای که برای آن شخص عزیز بوده، جایی که دوست داشته غذا بخورد و... ممکن است دوست داشته باشید انجام دادن کاری را در برنامۀ ثابت خودتان بگنجانید که آن شخص نیز روزانه انجام میداده. بعضیها دعا میخوانند، همان نوشیدنیای را مینوشند که فرد معمولاً مینوشیده یا در جای ساکتی مینشینند که به آنها اجازه میدهد به عزیزان خود بیندیشند و به یادشان آورند.»
یادداشتنویسی
ابراز کردن سوگ، خصوصاً برای کسی دیگر، ممکن است چالشبرانگیز یا خجالتآور باشد. برای کمک به پردازش آنچه دارید احساس میکنید، میتوانید یادداشتنویسی را بیازمایید. هوپ وِیس میگوید: «درست همان گونه که یک دوست، یک عضو از خانواده یا یک رواندرمانگر میتواند شاهد تجربۀ آدمها در هنگام سوگواری باشد، خود آدمها هم میتوانند شاهدی برای خودشان باشند.»
تعیین حدومرز و پایبندی به آنها
کوگر میگوید که تعیین کردن حدومرز میتواند مانع شود که احساس کنید دارید از پا درمیآیید و از این طریق کمکتان میکند با سوگ کنار بیایید. در ادامه میافزاید: «مثالی که همیشه خودم میزنم این است که با کسی رابطۀ عاطفیتان را قطع کردهاید و هنوز در شبکههای اجتماعی دنبالش میکنید. میتوانید صفحۀ او را بیصدا یا اصلاً پاک کنید تا دیگر فعالانه جلو چشم و در ذهنتان نباشد که بخواهد به سوگ شما دامن بزند.»
بیایید جمعبندی کنیم
هیچ شکل «عادی»ای از سوگ وجود ندارد، درست همان طور که هیچ شکل «درست»ی برای پردازش سوگ وجود ندارد. بعضی انواع سوگ ممکن است از بقیه پیچیدهتر یا طولانیمدتتر باشند یا اینکه برای عبور از آنها راهنمایی حرفهای لازم باشد.
سوگواری برای آنچه از دست رفته طبیعی است. اگر سوگ شما به مدتی بیش از حد طولانی و با شدتی بیش از حد ادامه یافته، یا بر زندگی روزمرهتان اثری منفی گذاشته است، گفتگو کردن با متخصص سلامت روان میتواند بهتان کمک کند.
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید