Your browser does not support JavaScript!

تلفن

09196600444

ایمیل

مشاهده ایمیل

ساعت کاری

9 صبح تا 10 شب

9 علامت اختلال شخصیت خودشیفته

9 علامت اختلال شخصیت خودشیفته

در تازه‌ترین نسخۀ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) معیارهای معینی برای تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته وجود دارد. این معیارها باید دست‌کم شامل 5 علامت از این 9 علامت اختلال شخصیت خودشیفته باشد:

1- خودبزرگ‌بینی و اهمیت به خود
2- خیال‌پردازی دربارۀ موفقیت، کمال یا قدرت
3- اعتقاد راسخ به خاص و یگانه بودن
4- نیاز به تحسین و ستایش
5- حق به جانب بودن
6- الگوی بهره‌جویی از دیگران برای دستاوردهای شخصی
7- همدلی کم
8- غبطه، حسادت و بی‌اعتمادی
9- تکبر، نخوت و خود را برتر دانستن

این علائم اختلال شخصیت خودشیفته، به‌عنوان معیارهای تشخیصی، لازم است در طول زمان و در اکثر جنبه‌های زندگی ماندگار باشند. همچنین این علائم ممکن است توانایی فرد را در کارکرد و برقراری ارتباط با سایرین مختل کند.

فرد خودشیفته ممکن است، مثلاً، در رابطه درگیر رفتارهای کنترل‌کننده شود. چنین فردی پس از پایان رابطۀ عاطفی ممکن است به‌سرعت نیز از آن عبور کند. ولی این رفتارهای خودشیفته صرفاً بر روابط عاشقانه اثر نمی‌گذارند. اینها در محل کار و در رابطه با خانواده و دوستان نیز خود را نشان می‌دهند.
متخصصان معمولاً این مشکل را در بزرگسالی تشخیص می‌دهند. البته اکثر بزرگسالان یک یا دو ویژگی خودشیفتگی را دارند. این موضوع به‌خودی‌خود معنایش این نیست که فرد شخصیت خودشیفته دارد، به‌ویژه اگر این ویژگی‌ها فقط در موقعیت‌های خاصی پدیدار بشوند. به عنوان مثال:

•    تحسین خواستن از شریک عاطفی
•    داشتن رویکردی مغرورانه در محل کار یا تحصیل
•    نشان دادن رفتار حق‌به‌جانب در خانه و نه هیچ جای دیگر.

بعضی افراد تعدادی از علائم اختلال شخصیت خودشیفته را تجربه می‌کنند که تأثیر شدیدی بر روابط بین‌فردی و عملکرد ایشان دارد. برخی دیگر ویژگی‌های خفیف متعددی دارند که البته آنها هم زندگی روزمره‌شان را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند. DSM-5 انواع مختلف شخصیت خودشیفته را با جزئیات ذکر نمی‌کند، ولی برخی متخصصان 4 نوع خودشیفتگی را از یکدیگر تفکیک می‌کنند:

1- خودشیفتگی عظیم (آشکار)
2- خودشیفتگی شکننده (پنهان) که به آن خودشیفتگی پوشیده نیز می‌گویند
3- خودشیفتگی عملکرد بالا
4- خودشیفتگی بدخیم

یک جنبۀ مهم از اختلالات شخصیت این است که رفتارهای موقعیتی یا علامت‌های شاخص معمولاً موجب ایجاد حجم انبوهی از پریشانی روی فرد می‌شوند. نگاهی دقیق‌تر به 9 علامت اختلال شخصیت خودشیفته می‌تواند بینش بیشتری به ما بدهد. در ادامه با ما همراه باشید.

 

خودبزرگ‌بینی و اهمیت به خود
به طور کلی، خودبزرگ‌بینی علامت تعیین‌کنندۀ اختلال شخصیت خودشیفته است. اگر اصطلاح خودبزرگ‌بینی شما را یاد «بزرگ» می‌اندازد، چندان بیراه نیست. کسانی که به اختلال شخصیت خودشیفته دچارند، مایل‌اند خودشان را بزرگ، مهم و بهتر از سایرین تصور کنند. رفتار خودبزرگ‌بینانه، که به ایجاد این حس اهمیت شخصی کمک می‌کند، می‌تواند شامل این موارد باشد:

•    لاف زدن دربارۀ دستاوردها و مهارت‌های شخصی
•    اغراق یا دروغ گفتن دربارۀ موفقیت‌های پیشین
•    بی‌ارزش شمردن سایرین یا انتقاد از آنها
•    عصبانیت یا خشم هنگامی که دستاوردشان شناخته نمی‌شود
•    توصیف مدام ویژگی‌های شخصی، از قبیل هوش، قدرت، توانایی، ثروت و جذابیت یا جاذبۀ جنسی

اگر شما ویژگی‌های فرد خودشیفته را داشته باشید، ممکن است انتظار داشته باشید مردم شما را بالادست خود بشمارند و هنگامی که آنها دستاوردهایتان را به رسمیت نمی‌شناسند، احساس سردرگمی یا ناکامی بهتان دست بدهد. وقتی فردی دیگر به چیزی تحسین‌برانگیز دست می‌یابد، ممکن است احساس کنید که لازم است با او وارد چالش بشوید. برای مثال، ممکن است به این نکته اشاره کنید که کجا اشتباه کرده یا چطور می‌توانسته کارش را بهتر انجام بدهد. 
هنگامی که خودشیفتگی پنهان به میان می‌آید، رفتار خودبزرگ‌بینانه معمولاً شناخته‌نشده می‌ماند. دلیلش هم این است که خودشیفتۀ پنهان به‌جای فخرفروشی آشکار یا توصیف برتری خودش ممکن است به شکل درونی دل‌مشغول این دستاوردهایش بشود. این افراد همچنین ممکن است زمان زیادی را صرف خیال‌پردازی دربارۀ اهمیت خودشان بکنند، به‌جای اینکه بخواهند درباره‌اش حرف بزنند.

 

خیال‌پردازی دربارۀ کمال و برتری
افرادی که علائم اختلال شخصیت خودشیفته دارند ممکن است زمان زیادی را صرف تصور سناریوهایی بکنند که در آنها توجه و پذیرشی را دریافت می‌کنند که معتقدند شایستگی‌اش را دارند. این خیال‌پردازی‌ها ممکن است حول محور چنین چیزهایی باشد:

•    انگشت گذاشتن مدیر و بالادستتان بر کار «بی‌عیب‌ونقص» شما در مقابل همکارانتان
•    چهره‌های معروف و جذاب عاشق شما می‌شوند و التماس می‌کنند با شما قرار بگذارند
•    ملاقات با افراد مشهور و دوست شدن با آنها که تحسینشان می‌کنید
•    دریافت جوایز بسیار ارزنده برای کار خلاقانه‌تان
•    دریافت تشویق و تحسین بابت نجات دادن یک نفر از خطر

کسانی که خودشیفتگی شکننده دارند ممکن است زمان بیشتری را صرف اندیشیدن به توانایی‌های خودشان بکنند، درحالی‌که افراد دارای صفات خودشیفتگی آشکار ممکن است آشکارا این خیال‌پردازی‌ها را با دیگران نیز به اشتراک بگذارند. همچنین احتمال دارد اینها را به عنوان واقعیت روایت کنند، نه خیال و رؤیا.

 

احساس ویژه و یگانه بودن
بسیاری از متخصصان بر این باورند که تجربه‌های اولیه در دوران کودکی به شکل‌گیری صفت‌های خودشیفته کمک می‌کنند. تکنیک‌های فرزندپروری قطعاً در این میان نقش ایفا می‌کنند. بیشتر والدین معتقدند که فرزندشان یگانه و ویژه است. ولی در مورد فردی که شخصیت خودشیفته دارد، شاید یکی از والدین دائماً اصرار می‌کرده که فرزندش بی‌عیب‌ونقص است و دچار خطا نمی‌شود و نواقصش را انکار می‌کرده. چنین فضایی ممکن است منجر شود به اینکه آن فرزند با این اعتقاد بزرگ شود که خیلی منحصربه‌فرد است. برخی از موقعیت‌هایی که این نیاز به خاص و ویژه بودن ممکن است خودش را نشان بدهد عبارت‌اند از:

•    فقط و فقط انتخاب کردن خدماتی که دیگران «بهترین» می‌دانندشان (مثلاً پرواز درجه‌یک، اقامت در هتل پنج‌ستاره و غذا خوردن در بهترین رستوران‌ها»
•    فقط خرید کردن از برندهای معروف و گران‌قیمت
•    اصرار به دیدن ویژگی‌های دارای پرستیژ و وجهۀ خوب، حتی در مشکلات کوچک سلامتی‌
•    به دنبال دوست شدن با افراد برجسته یا معروف
•    فقط قرار گذاشتن و بیرون رفتن با کسانی که در نظر دیگران جذاب، باهوش یا قدرتمندند

کسی که شخصیت خودشیفته دارد، وقتی مردم نتوانند بشناسندش، ممکن است به این نتیجه برسد که نظر دیگران اصلاً اهمیتی هم ندارد. این عقیده‌شان را هم ممکن است این گونه توجیه کنند که این آدم‌ها درک نمی‌کنند او چقدر بی‌نظیر و ویژه است.

 

نیاز به تحسین، توجه و ستایش
آدم‌های دارای صفات شخصیت خودشیفته معمولاً به نظر می‌رسد که خودشان را خیلی قبول دارند. چنین حالتی ممکن است باعث شود که دیگران درنیابند این خودمهم‌پنداری گاهی اوقات فقط ظاهر قضیه است. این احساس برتری که آنها به دیگران نشان می‌دهد می‌تواند کمک کند به پنهان ساختن ناامنی‌های عمیق درونی و تصویر شکننده‌ای که از خودشان دارند. برای همین است که همچنان به تحسین دیگران نیاز دارند و آن را طلب می‌کنند.
این نیاز به تحسین به یکی دیگر از مؤلفه‌های کلیدی شخصیت خودشیفته مرتبط می‌شود: دشواری در «روابط کلی شیء». روابط کلی شیء مربوط می‌شود به توانایی دیدن آدم‌ها و موقعیت‌ها در قالب منسجم و پیچیده. کسانی که شخصیت خودشیفته دارد ممکن است گاهی برایش دشوار باشد که دریابد همۀ آدم‌ها، ازجمله خودش، ترکیبی از ویژگی‌های شخصیتی دارند. به‌جایش، معمولاً تصور می‌کند داشتن یک عیب و نقص معنایش این است که آن فرد کاملاً عیب و نقص دارد. به‌عنوان یکی از خطاهای شناختی، به این وضعیت دونیمه‌سازی یا طرز فکر «همه یا هیچ» می‌گویند.
تحسین و توجهی که فرد دارای اختلال شخصیت خودشیفته از دیگران دریافت می‌کند به او کمک می‌کند احساس برتری‌اش را تقویت سازد. او ممکن است، به عنوان مثال:

•    از مردم انتظار داشته باشد تیپ، ظاهر و توانایی‌هایش را تحسین کنند
•    وقتی بابت دستاوردهایش تشویق نشود، عصبانی بشود
•    اگر خودبه‌خود تعریف و تمجید نشنود، خودش به آن اشاره کند و سرنخی بدهد
•    زمان زیادی را صرف فکر کردن به این بکند که دیگران چه نظری درباره‌اش دارند
•    از دیگران توقع داشته باشد به موقعیت، زندگی یا داشته‌هایش حسادت بورزند
•    در جمع دیگران دست به رفتارهای نمایشی بزند، مثلاً به خیریه‌ها پول زیادی بدهد یا رفتارهای مهربانانۀ دیگری بکند تا تحسین سایرین را کسب کند.

شخصیت خودشیفته وقتی این تعریف و تمجید را کسب نکند، ممکن است دچار تعارض و آشفتگی شود. گاهی حتی ممکن است تردید کند که آیا دیگران او را بی‌نظیر و مهم می‌پندارند یا نه. برای کسی که «روابط کلی شیء» ندارد، عدم موفقیت در کسب کمال این معنای ضمنی را می‌دهد که «تو هیچی نیستی». 
هنگامی که یک نقص منفرد بتواند شما را بالکل بی‌کفایت تعریف کند، احتمالاً برایتان بسیار دشوار خواهد بود که انتقاد دیگران را بپذیرید. این اتفاق در بعضی افراد دارای شخصیت خودشیفته رایج است. به عنوان مثال، وقتی به یک اشتباه اشاره می‌شود، فرد دارای شخصیت خودشیفته ممکن است به این روش‌ها از آسیب‌پذیری‌های خودش دفاع کند:

•    پریدن به طرف مقابل و انتقاد از او یا او را بی‌ارزش شمردن، همراه با عصبانیت
•    اظهار نظرهای منفعل-پرخاشگرانه یا طعنه‌آمیز و نیش‌دار
•    چرخاندن نامحسوس موقعیت یا تقصیر را به گردن دیگران انداختن، برای اینکه خودش را آدم بهتری جلوه بدهد
•    نادیده گرفتن طرف مقابل، برای اینکه نشانش بدهد چقدر برایش بی‌ارزش است
•    در خفا آسیب‌ها و کینه‌ها را پروراندن و نقشه کشیدن برای نوعی انتقام

 

رفتار حق‌به‌جانب
اگر باور داشته باشید که آدمی ویژه و برتر از دیگرانید، پس احتمالاً انتظار هم دارید که با شما رفتاری ویژه شود و مزایایی نسبت به دیگران داشته باشید. در مورد کسی که اختلال شخصیت خودشیفته دارد، حق‌به‌جانب بودن می‌تواند به شکل‌های مختلف و در موقعیت‌های متفاوتی خودش را نشان بدهد. به عنوان مثال:

•    وقتی منتظر است که وارد باشگاه شود، توقع دارد بدون صف و مستقیم برود داخل. هرچه باشد، او جذاب‌تر از همۀ آدم‌های دیگر است.
•    وقتی می‌خواهد با شریک عاطفی‌اش همراه شود، او نباید وقتش را با صحبت با دوستان خودش تلف کند. مگر نه اینکه نیازهای خودش از همه مهم‌تر است؟
•    او بیش از دیگران و بهتر از همه کار می‌کند، پس شایستگی‌اش را دارد که برنامۀ کاری‌اش را خودش بریزد.
•    هم‌اتاقی‌اش چطور به خودش اجازه می‌دهد وقتی او دارد روی رمانش کار می‌کند سروصدا راه بیندازد؟ مگر نمی‌فهمد چقدر بی‌ملاحظه است؟
کسی که خودشیفتگی پنهان دارد، ممکن است در درون دل‌مشغول این نکته شود که چه چیزی را حق خود می‌داند، به‌جای اصرار صریح بر درمان خاص. نرسیدن به چنین امتیازها و برتری‌هایی ممکن است منجر شود به ایجاد احساس خشم و تنفر.

 

تمایل به بهره‌جویی از دیگران
استفاده از تکنیک‌های فریب‌کارانه یکی از رایج‌ترین نشانه‌های اختلال شخصیت خودشیفته است. کسی که شخصیت خودشیفته دارد ممکن است احساس کند که اگر دیگران به قدر کافی به نیازهایش نپردازند و برآورده‌شان نکنند، مجبور می‌شود از روش‌های دیگری اقدام کند. فریب‌کاری دیگران ممکن است تبدیل به ابزاری بشود که آنها را وادار سازد این نیازها را برآورده کنند.
در ادامه مثالی می‌خوانید دربارۀ اینکه فریب‌کاری چگونه گاهی ممکن است خودش را در خودشیفتگی بروز بدهد: 

شما می‌خواهید با شریکتان وقت بگذرانید، ولی او با دوستش رفته بیرون. احتمالاً حسادت می‌کنید، ولی نمی‌خواهید به روی خودتان بیاورید. وقتی شریکتان برمی‌گردد خانه، از او می‌پرسید چطور می‌تواند نسبت به احساسات شما این‌قدر بی‌توجه باشد، مخصوصاً بعد از این هفتۀ سختی که در محل کارتان گذرانده‌اید. «وقتی بهت احتیاج دارم، هیچ وقت نیستی. معلومه که اصلاً هیچ اهمیتی بهم نمی‌دی، چون هیچ وقت فکر نمی‌کنی من چه نیازی دارم. واقعاً احساسات من برات مهم نیست؟» شریکتان هم کلی عذرخواهی می‌کند و به شما می‌گوید که چقدر احساس بدی دارد و بهتان اطمینان می‌دهد که احساساتتان چقدر برایش اهمیت دارد. درنتیجه حالا دیگر شما از او زمان و توجه بیشتری دریافت می‌کنید. در واقع بازی کردن نقش قربانی یکی از رفتارهای رایج در خودشیفتگی است.
فرد دارای شخصیت خودشیفته ممکن است روش‌های دیگری برای بهره‌جویی یا فریب دیگران به کار ببرد، مثلاً:

•    خود را کوچک کردن، برای اینکه مردم به توانایی‌هایش پی ببرند
•    اصرار به دیگران برای کمک و حمایت از او، پیش از اینکه خودش از خودش مراقبت کند
•    تعریف و تمجید از فردی دیگر، برای اینکه در مقابل از خودش هم تعریف بکنند
•    ناتوانی در تشخیص اینکه از دیگران انتظارات نامعقول و نشدنی دارد
•    رفتار نامهربانانه با دیگران زمانی که دلشان نمی‌خواهد برای او کاری بکنند
•    دروغ گفتن به دیگران یا گول زدن آنها برای رسیدن به خواسته‌های خودش.

 

همدلی کم
همدلی، در تعریف بنیادی‌اش، توانایی درک این موضوع است که دیگران چه فکر و احساسی دارند. داشتن همدلی کم می‌تواند باعث شود برقراری ارتباط با دیگران در سطحی عاطفی دشوار بشود. فرد دارای شخصیت خودشیفته ممکن است:

•    فقط بر مشکلات و احساسات خودش تمرکز کند، بدون دریافتن این نکته که دیگران نیز نیازهای مهمی دارند
•    از دیگران انتظار داشته باشد او را در اولویت قرار بدهند
•    احساسات و تجربیات دیگران را به‌سختی درک کند
•    علاقۀ کمی به مشکلات دیگران داشته باشد
•    بیان احساسات را نشانه‌ای از ضعف بداند
•    هیچ کاری برای دیگران نکند، مگر اینکه برای خودش هم منفعتی داشته باشد.
به یاد داشته باشید که همدلی کم دقیقاّ برابر با فقدان همدلی نیست. بعضی از کسانی که شخصیت خودشیفته دارند ممکن است نسبت به دیگران ظرفیت بیشتری برای همدلی داشته باشند، ولی این افسانه وجود دارد که افراد دارای شخصیت خودشیفته حتی قادر نیستند درک کنند که دیگران چه احساسی دارند.

 

غبطه، حسادت و بی‌اعتمادی
شخصیت خودشیفته غالباً با احساس حسادت و غبطه درگیر است. اگر فرد دارای شخصیت خودشیفته دریابد که سایرین دارند همان تحسین، تمجید یا مقامی را به دست می‌آورند که خودش در آرزوی آن است، ممکن است به آنها حسادت کند. این حسادت ممکن است در مرحلۀ بعد موجب انتقاد بشود یا او کینه‌ای به دل بگیرد.
همزمان، فردی که دارد زندگی‌اش را با شخصیت خودشیفته می‌گذراند ممکن است باور کند که دیگران به برتری و توانایی‌های بی‌نظیر او حسادت می‌کنند. حتی ممکن است تصور کند که بقیه پنهانی و پشت سر او دارند تلاش می‌کنند زیر پایش را خالی کنند یا موقعیت‌هایی را از او بدزدند که خودش سزاوارشان است.
سوءظن و بی‌اعتمادی به دیگران ممکن است باعث شود فرد دارای شخصیت خودشیفته در قالب رفتارهای کینه‌جویانه اقدام کند. این حالت می‌تواندخودش را، مثلاً، در بی‌اعتبار کردن همکاران پیش از موفقیت آنها نشان بدهد.
حسادت نیز غالباً در روابط با دیگران ظاهر می‌شود. کسی که شخصیتش خودشیفته است ممکن است معذب یا ناراحت شود وقتی دیگران به شریک یا دوستش توجه می‌کنند. این احساسِ در مرکز توجه و تحسین نبودن می‌تواند احساس ناامنی و خشم را در چنین فردی تحریک کند.

 

تکبر، نخوت و خود را برتر دانستن
تکبر و نخوت، در حالت کلی، دوشادوش احساس خودبرتربینی حرکت می‌کنند و افراد دارای شخصیت خودشیفته ممکن است طوری رفتار کنند که انگار دارند بر سر دیگران منت می‌گذارند. این کوچک شمردن دیگران ممکن است به این شکل‌ها نمایان شود:

•    داشتن رویکرد «قَدَرقدرت» یا تفرعن
•    تحقیر و توهین نسبت به کسانی که مرتکب خطا می‌شوند
•    تحقیر کسانی که برتری او را درنمی‌یابد
•    تمایل به پشتیبانی از آدم‌های «عادی»
•    پاسخ تند یا پرخاشگرانه به انتقادهایی که دریافت می‌کنند.
 

نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید