رفتن به رواندرمانی یعنی اینکه شما به طور مرتب حقایقی از زندگی، تجربهها و افکارتان را با درمانگرتان به اشتراک میگذارید. بسته به نوع رواندرمانیای که انتخاب کردهاید، رواندرمانگر شما به طور شفاهی میتواند احساساتتان را تأیید کند، کمکتان کند یک موقعیت خاص را بازنگری کنید و بینشهایی را شما در میان بگذارد که میتوانند تأثیری قوی بگذارند بر نحوهای که خودتان و دنیای اطرافتان را میبینید. چنین تجربهای ممکن است منجر شود به اینکه حس کنید به درمانگرتان اعتماد کامل دارید و هر روز بیش از پیش قدردان اطلاعاتی باشید که به شما میدهد. حتی ممکن است نسبت به او علاقهای هم پیدا کنید یا او را دوست خود بپندارید. این بخشی طبیعی از این فرایند است. ولی داشتن ارتباطی صرف با رواندرمانگرتان مثل دوستی با او نیست. درک کردن این نکته و احترام گذاشتن به حد و مرزها میتواند کمکتان کند همچنان به سوی اهداف درمانیتان پیش بروید.
درمانگرتان دوستتان نیست، به 4 دلیل
بنا به دلایل متعدد، رابطۀ درمانگر-بیمار و رابطۀ دوستی با یکدیگر متناقضاند. البته معنایش این نیست که نمیتوانید با تراپیست خود پیوندی صمیمی برقرار کنید. درواقع برداشتن گزینۀ دوستی از روی میز، برای شکلگیری چنین پیوندی ضروری است. در ادامه دلایلش را بررسی میکنیم.
رابطۀ درمانگر-بیمار یگانه است
رابطۀ بین درمانگر و بیمار، از اساس، شبیه هیچ رابطۀ دیگری نیست. مطب درمانگرتان (واقعی یا مجازی) فضای امنی است که میتوانید در آن بهراحتی سخن بگویید و چالشهایی را بررسی کنید که حس میکنید دارند بر جنبههای مختلفی از زندگیتان اثر میگذارند. بهعلاوه، ساختار این ارتباط به گونهای است که یاریتان کند استراتژیها و ابزارهای کنار آمدن با مسائل را بیاموزید تا بتوانید هیجانات خود را مدیریت کنید و به بازبینی الگوهای فکریتان بپردازید. پیوند شما با درمانگرتان میتواند همچنین روش امنی باشد برای بررسی اینکه در کل روابطتان را چگونه پیش میبرید. متخصصان سلامت روان آموختهاند که احساسات شما را دریافت و فهم کنند و درعینحال احساسات خودشان را کاملاً کنار بگذارند. اینکه چنین رابطهای بسیار بینظیر و درمانی است، بخشیاش به همین نکته برمیگردد. این یکی از دلایلی است که نشان میدهد چرا مهم است پیش از برقراری این رابطه یک درمانگر خوب پیدا کنیم.
پیوند درمانی ذاتاً یکجانبه است
هرچند چنین چیزی ممکن است نکتهای منفی به نظر برسد، دقیقاً همین است که باعث میشود رواندرمانی جواب بدهد. درمانگر شما متخصصی است که دارید برای وقتش پول میدهید. این وقتی که با یکدیگر میگذرانید مطلقاً دربارۀ احساسات و تجربیات شماست. این فضای شماست. تراپی فرصتی برای شماست که از هر آنچه میخواهید، حرف بزنید، هرچند با هدایت تراپیستتان. هیچ نباید انتظار داشته باشید که درمانگرتان هیچ جنبهای از زندگی شخصی و خصوصیاش را با شما در میان بگذارد. اگر دوستی دارید که همیشه فقط دربارۀ خودش حرف میزند و هیچ وقت از شما هیچ سؤالی نمیکند یا هیچ علاقهای به زندگیتان نشان نمیدهد، شاید لازم باشد به دوستیتان شک کنید. ولی رواندرمانی جوری طراحی شده که یکجانبه باشد و جای امنی در اختیارتان قرار دهد که در آن، بدون ترس از قضاوت شدن یا نگرانی از خودخواه نامیده شدن، بهراحتی صحبت کنید.
حدومرزها جزئی حیاتی از رواندرمانی هستند
ایجاد حدومرزهای سالم میتواند یکی از راههای کلیدیای باشد که درمانگر از طریق آن به شما در حل چالشهایتان کمک میکند. این نکته زمانی اهمیت ویژهای پیدا میکند که شما به راضی نگه داشتن همۀ آدمها تمایل داشته باشید، نه گفتن برایتان دشوار باشد یا نسبت به احساسات دیگران بیش از حد احساس مسئولیت کنید. اگر تنظیم حدومرز در سایر فضاهای زندگیتان برای شما دشوار است، رواندرمانی میتواند کمکتان کند که بیاموزید چطور باید این کار را بکنید.
رابطۀ شما با درمانگرتان از همان ابتدا مرزهای شفافی دارد. شما با همدیگر تعیین میکنید که:
• هر چند وقت یکبار جلسه داشته باشید
• هر جلسه چقدر باشد
• برای هر جلسه چه مبلغی پرداخت کنید
• بین جلسهها چه میزان ارتباط مجاز است
درمجموع، تراپیست شما از زندگی و عواطف خودش چیز چندانی برایتان فاش نخواهد کرد.
درمانگران ضوابط اخلاقی حرفهای دارند که باید رعایت کنند
همۀ متخصصان سلامت روان به رهنمودهایی اخلاقی مقید هستند، رهنمودهایی که برای محافظت از آنها و بیماران آنها طراحی شدهاند. کد رفتاریِ انجمن روانشناسی امریکا (APA) بخشی دارد مربوط به «روابط چندگانه» (در رواندرمانی). این بخش دربارۀ نقشهای دوگانهای است که رواندرمانگر در زندگی بیمارش ایفا میکند.
چنین روابطی ممنوعاند، اگر بالقوه بتوانند:
• بیطرفی درمانگر را مختل کنند
• اثر رواندرمانی را کاهش دهند
• به بیمار آسیب بزنند
کد رفتاریِ انجمن مشاورۀ آمریکا (ACA) نیز به درمانگران اخطار میدهد رابطهشان را فراتر از مرزهای حرفهای گسترش ندهند. البته چند استثنا هم قائل میشود. برای مثال، شرکت در مراسم ازدواج یا فارغالتحصیلیِ مُراجع یا رفتن به عیادت یکی از اقوام مُراجع در بیمارستان جزو رفتارهای پذیرفتهاند. در این موقعیتها نیز به درمانگر توصیه میشود که اطمینان حاصل کند به قضاوتش خللی وارد نمیشود و هیچ آسیبی به مراجع او نمیخورد.
کلامی دربارۀ انتقال و انتقال متقابل
وجود انتقال و انتقال متقابل، هردو، در رابطۀ درمانی طبیعی است. در بسیاری مواقع، اینها فرایند درمان را نیز غنا میبخشند. انتقال زمانی رخ میدهد که مراجع احساسات یا آرزوهایش را بر روی درمانگرش فرافکنی میکند. این احساسات ممکن است عاشقانه یا افلاطونی باشند و معمولاً به تجربههای حلناشده در گذشتۀ مراجع برمیگردند. در بعضی موارد انتقال ممکن است مفید واقع شود. انتقال میتواند بر فرایندهای ناهشیاری نور بیندازد که میتوان در طول درمان بررسی و کشفشان کرد. انتقال متقابل زمانی است که اتفاق برعکسش رخ میدهد و این درمانگر است که احساسات خود را بر روی بیمار فرافکنی میکند. این حالت ممکن است در پاسخ به انتقال رخ دهد، ولی میشود هم که مستقل از آن پیش بیاید. به درمانگران آموزش داده میشود که با انتقال متقابل خود کنار بیایند و معمولاً آن را در جلسههای مشاورهشان با سایر درمانگران به بحث و گفتگو میگذارند.
اگر با درمانگرم دوست بشوم چه اتفاقی میافتد؟
تبدیل رابطۀ درمانی به رابطۀ دوستانه ممکن است بر فرایند بهبود شما و نیز نحوۀ پیشبرد جلسههای رواندرمانیتان تأثیر بگذارد. در حالت کلی رواندرمانگر اطمینان حاصل میکند که حدومرزهای رابطهتان شفاف و روشناند. ولی اگر حس میکنید نسبت به ماهیت پیوندتان سردرگم شدهاید یا اگر تمایلی شدید به ایجاد رابطۀ دوستانه دارید، خوب است که در طول یکی از جلسههایتان مطرحش کنید. احتمالش زیاد است که درمانگرتان با آغوش باز پذیرای ابراز هر نوع احساس شما نسبت به خودش باشد، چه مثبت و چه منفی، چرا که همین کار میتواند حوزههایی را که نیاز به کار بیشتری دارند برجسته سازد. اگر حس میکنید تراپیست شما کاری کرده که فضا را به سمت رابطۀ دوستانه سوق میدهد، فکر بدی نیست که موضوع را با خودش در میان بگذارید. بهعلاوه، اگر شک و تردید دارید، میتوانید به راهنماهای APA و ACA مراجعه کنید.
آیا بعد از درمان میتوانم با درمانگرم دوست بشوم؟
براساس اصول ACA و APA، قوانینی که برای بیماران فعلی وجود دارد برای بیماران سابق نیز صدق میکند. تعاملات اجتماعی بین درمانگر و بیمار فقط در صورتی مجاز است که فایدۀ بالقوهای برای بیمار داشته باشند. شاید بیضرر به نظر برسد که پس از پایان جلسههای درمانیتان با درمانگرتان رابطهای دوستانه شکل بدهید، ولی دلایل متعددی وجود دارد که نشان میدهد این ایده چندان هم خوب نیست. یکی از دلایل این است که ممکن است یک وقتی بخواهید جلسههای درمانیتان را دوباره از سر بگیرید. خیلیها در طول زندگیشان به طور پراکنده و گاهبهگاه به رواندرمانی میروند و اگر در گذشته تجربۀ مثبتی با رواندرمانگری خاص داشته بوده باشید، لابد طبیعی است که اول از همه با همان درمانگر تماس بگیرید. اگر در طول این مدت رابطۀ دوستانهای شکل داده باشید، از سر گرفتن رابطۀ درمانیتان غیرممکن خواهد شد. از این هم که بگذریم، حتی وقتی که بابت زمان درمانگرتان به او پولی پرداخت نمیکنید، تاریخچۀ شما میتواند دوستیتان را بسیار پیچیده کند. درمانگرتان اطلاعات شخصی فراوانی دربارهتان دارد، درحالیکه شما ممکن است چیز زیادی از او ندانید. و آخرین نکته اینکه اگر به جایی رسیدید که دوستیتان دیگر جواب نمیداد، ممکن است به تمام توصیهها و راهنماییهایی هم که درمانگرتان در دوران درمان در اختیارتان گذاشته بود، شک کنید. چنین مسئلهای ممکن است بر سلامتی روانی و عاطفی شما تأثیر بگذارد.
بیایید جمعبندی کنیم
این طبیعی و رایج است که با درمانگرتان احساس صمیمیت کنید و بخواهید با او دوست شوید. باوجوداین، ساختن رابطۀ شخصی با درمانگر برخلاف اکثر ضوابط اخلاقی مشاورۀ سلامت روان است. همچنین ممکن است بر روند درمانی شما تأثیر بگذارد و فواید رواندرمانی را کاهش دهد.
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید