فرض کنید در حال اندیشیدن به تمام چالشهایی هستید که امسال با آن روبرو شدهاید، احتمالاً فقدان احساسی مصمم برای یک هدف مشخص اولین چیزی نیست که به ذهن شما خطور کرده باشد. حتی ممکن است جز بیست برنامه اولیه شما هم نباشد. اما با نگاه به تمام جوانب، خواهید فهمید که داشتن انگیزه قوی، برای هدفی مشخص در زندگی تا چه اندازه برای سلامتی روانی و عاطفی شما حیاتی است.
نشستن در جلسات طولانی و خسته کننده، کار کردن بیپایان برای انجام فهرستهایی که برای کارهایمان داریم، اگر این احساس را به ما بدهند که کاری بیهوده انجام میدهیم و برایمان معنادار و ارزشمند نیستند بسیار غیرقابل تحمل خواهند بود. گاهی اوقات حتی بلند شدن از رختخواب میتواند کاری بسیار سخت به نظر برسد. از طرف دیگر، ممکن است گاهی کارهای روزمره یکنواخت و حتی موقعیتهای چالش برانگیز، در صورت داشتن یک هدف خیلی عمیقتر، قابل تحمل، حتی تحقق پذیر به نظر برسند.
به کار قهرمانانه و خارقالعادهای که توسط پرستاران و پزشکان در دوران بیماری کرونا صورت گرفت فکر کنید. فرسودگی شغلی در این نوع از مشاغل مراقبتی امری عادی است و مواجهه بیوقفه با نیازهای این بیماران، بدون داشتن هدف راسخ شخصی، به هیچ وجه قابل تحمل و پایدار نخواهد بود.
در بعضی شرایط، احساس درونی قوی برای رسیدن به یک هدف، میتواند چالشهای عمده زندگی را به فرصتی برای یادگیری و رشد تبدیل کند.
وقتی لحظههای پرمعنا و روزهایی که در زندگی اهمیت خاصی برایمان دارند را یاد آور میشویم، غالباً به نقاط عطف و اصلی زندگی فکر میکنیم، مانند تولد کودک، رسیدن به یک دستاورد شخصی و لحظات خاص با افرادی که به آنها اهمیت ویژهای میدهیم فکر میکنیم. با این حال، تحقیقات نشان میدهد این لحظات اوج و خوشبختی ما نیستند که مشخص میکنند ما چه کسی هستیم. بلکه این موضوع که چگونه و با چه تلاشی از پس چالشها و سختیهای زندگی برمیآییم معرف ما خواهد بود. در لحظات سخت و طاقت فرسا، جاییکه هیچ کس یادی از ما نکرد و مشقتهای ما را ندید.
واقعیت این است که لحظات اوج و شادی زندگی در مقایسه با لحظات معمولی دیگر، بسیار اندک است. چالشها بسیار رایج ترند و فراتر از آن لحظات پیش پا افتاده روزمره ما هستند. چگونه میتوانیم احساس هدف قوی داشتن و به تحقق رساندن آن را در همه فراز و نشیبهای زندگی وارد کنیم؟ به اوج و فرود و همه چیزهایی که در این بین با آن مواجه خواهیم شد؟
تحقیقات علمی نشان میدهد ما میتوانیم ذهنمان را طوری تربیت کنیم که به شکل متفاوتی با چالش هایمان روبرو شویم . به این صورت که از آنها بهعنوان فرصت استفاده کنیم . و با انگیزه بیشتری برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنیم. از این رویکرد در روانشناسی بهعنوان "رشد پس از سانحه" نام برده میشود. در این نوع رفتار، نشان داده میشود افراد پس از مواجه با برخی از رویدادهای غم انگیز، مانند: سوگ، بیماری جدی مانند سرطان، تصادف، بلایای طبیعی، خشونت، ورشکستگی و بیکاری دچار اختلالات اضطرابی میشوند ولی گاهی از همین شرایط در جهت مثبت استفاده میکنند و نه تنها تسلیم شرایط نمیشوند بلکه در جهت پیشبرد اهدافشان تلاش بیشتری میکنند.
رشد پس از سانحه چیست؟
دانشمندان طی تحقیقات مختلف نشان دادهاند که، انسانها هنگام مواجه با شرایط ناگوار واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. بعضی در پایان تجربه تلخ، دچار اختلال استرس پس از سانحه میشوند، استرس پس از سانحه زمانی ایجاد میشود که یک موضوع چالش برانگیز، سیستم عصبی فرد را از تعادل خارج میکند. تأثیر این استرس در درون ما سبب تحریک بخشی از مغز میشود که منجر به واکنش استرس زا در ما میشود حتی اگر مدت زمانی از حادثه گذشته باشد اثرش همچنان در ما باقی خواهد ماند.
در سوی دیگر این اتفاق، چیزی وجود دارد که دانشمندان آن را "رشد پس از سانحه" مینامند. این زمانی است که فرد پس از یک تجربه تلخ و ناگوار جنبه منفی را کنار گذاشته و به رشد و تحول مثبت در درون خود میپردازد و زمان حال را، برای زندگی غنیمت میشمارد. افرادی که رشد پس از سانحه را تجربه میکنند، اغلب اینگونه گزارش میکنند که زندگی برایشان معنادارتر شده است. آنها انرژی خود را بر عمیقترین ارزشهای فعلی متمرکز میسازند و به داشتههایشان فکر میکنند، به عنوان مثال پس از تجربه تلخ از دست دادن شخصی، وقت بیشتری را با عزیزان خود که در قید حیات هستند سپری میکنند. در برخی شرایط، این تحول در درون افراد میتواند کاملاً عمیق و پایدار باشد و موجب شود قدر لحظات زندگی را بیشتر بدانند.
این یک وضعیت بهداشت روانی است که پس از یک واقعه آسیب زا به وجود میآید ، اغلب با یادآوری اتفاقهای گذشته، اضطراب شدید و افکار مزاحم در درون ما مشخص میشود.
رشد پس از سانحه زمانی اتفاق میافتد که بتوانید هر نوع آسیب دیدگی را در درون خود متحول کنید و از ناملایمات به نفع خود استفاده کنید.
عملکرد این جریان در زندگی واقعی ما چگونه است؟ این به دیدگاه و طرز فکر شما بستگی دارد.
روی ذهنیت خود تمرکز کنید
یکی از رموز رشد پس از سانحه، ذهنیت ماست. وقتی با چالش عمدهای در زندگی روبرو میشویم، غالباً روی عواملی تمرکز میکنیم که از کنترل ما خارج است. به عنوان مثال، درگیری با بیماری همه گیر کرونا، عوامل زیادی وجود داشته که ما کنترل کمی بر آنها داشتیم یا میتوان گفت هیچ کنترلی روی آنها نداشتیم. ما نمیتوانیم کنترل دقیقی بر روی کاری که دیگران برای محافظت از خود یا ما انجام میدهند داشته باشیم. ما تأثیر مستقیم ناچیزی بر روی بر سیاستهای عمومی داریم. و مطمئناً نمیتوانیم نحوه انتشار ویروس در سراسر جهان را کنترل کنیم.
وقتی روی چیزهایی تمرکز کنیم که از کنترل ما خارج است، نتیجه آن ناامیدی است. ما احساس ناتوانی و ضعف میکنیم، این امر ما را در معرض خطر افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات روانی قرار میدهد.
از طرف دیگر، رشد پس از سانحه با سبکهای مثبت مقابلهای همراه است. ما به جای تمرکز روی همه چیزهایی که از کنترل ما خارج است، روی چیزهایی تمرکز میکنیم که میتوانیم روی آنها تأثیر بگذاریم. ما میتوانیم به نحوه برخوردمان با دیگران متمرکز شویم، به عنوان مثال، همه تلاش خود را میکنیم تا با آنها با مهربانی و احترام رفتار کنیم کارهای همراه با ترس و بدبینی را کنار بگذارید و با احساسی سرشار از امید و مهربانی رفتار کنید ، احساس همدلی و دلسوزی داشته باشیم . ما میتوانیم یاد بگیریم مراقبه کنیم یا اقدامات مثبت دیگری را برای مدیریت سالم افکار و احساسات خود انجام دهیم.
هدف داشتن، یک مهارت است
یکی از قویترین قدمهایی که میتوانیم برداریم استفاده از چالشهایی است که با آن روبرو هستیم تا انگیزه هدف داشتن در خود را تقویت کنیم. موضوعات کمی به اندازه هدف داشتن برای سلامت جسمی و روانشناختی ما مهم هستند. هدف، یکی از چهار ستون اصلی بهزیستی در یک مدل علمی در مرکز ذهنهای سالم است. هدف داشتن ما در زندگی بر نحوه احساس ما درباره خود و نحوه پاسخگویی به موقعیتهای استرس زا تأثیر میگذارد. هنوز هم، انگیزه قوی برای هدف داشتن در زندگی با حافظه و عملکرد ادراک ما رابطه مستقیم دارد. با داشتن هدف ، خطر کمتری برای مشکلات قلبی، سکته مغزی، و سایر مشکلات عمده سلامتی ما را تهدید خواهد کرد. حتی جدا از تأثیر روانی و جسمی، با درآمدزایی بیشتر ما در زندگی ارتباط تنگاتنگ دارد.
تحقیقات همچنین نشان میدهد که هدف، یک مهارت است. این چیزی است که میتوانیم در زندگی روزمره خود یاد بگیریم، این مهارت را تمرین کنیم و از آن استفاده کنیم. اگر میخواهید برای تحمل فراز و نشیبهای زندگی از هدف استفاده کنید، فقط باید این مهارت را یاد بگیرید.
تمرین این مهارت از آنچه فکر میکنید راحتتر است. در اینجا دو مرحله ساده برای شروع وجود دارد:
مرحله اول: مکث آگاهانه را بیاموزید
ذهن آگاهی، ابزاری قدرتمند برای ارتباط مجدد با لحظه حال است. یک راه ساده برای تمرین ذهن آگاهی در زندگی روزمره، مکث در طول روز و آگاهی بخشی به شیوه تنفس شماست. هنگامی که چند نفس عمیق میکشید به احساسات بدن خود توجه کنید. این به شما کمک میکند تا بیشتر از وضعیت روحی و روانی خود آگاهی داشته باشید و به شما فضای پاسخگویی مناسب را میدهد، نه اینکه در برابر اتفاقات واکنش هیجانی داشته باشید.
مرحله دوم: دوباره هدفتان را برای خودتان یادآوری کنید و روی آن تمرکز داشته باشید
هنگامی که فضای ذهنی شما محدود است و ذهنتان درگیر است از خود بپرسید، "چگونه میتوانم در این شرایط بهترین شکل از خودم را ارائه دهم؟ چگونه میتوانم این لحظه را به انگیزه بیشتر داشتن برای هدفم پیوند دهم؟ " شاید به سادگی میخواهید دنیا را کمی بهتر از آنچه به آن پا گذاشتهاید ترک کنید.
شاید شما میخواهید مهربانی بیشتری به جهان بیاورید یا خلاقیت و صداقت بیشتری داشته باشید. مهارت داشتن در این شرایط اینگونه خود را نشان میدهد، آنچه را که در حال حاضر با آن روبرو هستید و برایتان سخت است را به چیزی الهام بخش و معنی دار پیوند دهید. با این کار به عنوان یک راه روشنایی بخش، سرگرم کننده و شاد، و نه یک تمرین سنگین، بلکه نوعی مراقبه روان، برای ارتقا سطح معنوی بکوشید. و ببینید چه چیزی را متوجه میشوید و چه دستاوردهای ارزشمندی خواهید داشت.
مرحله سوم: در جهت پیشرفت هدف تلاش کنید
هنگامی که انگیزهای عمیقتر، ارزش شخصی معنادار یا اصلی برای شما الهام بخش شد، دیدگاه خود را تغییر دهید، بنابراین شرایط را فرصتی برای تمرین و تجسم و رسیدن به هدف میدانید. سپس آن را به جلو ببرید. هر موقعیتی را به چشم موهبت و فرصت ببینید. حتی کوچکترین برنامه روزمره خود را به عنوان یک فرصت ببینید. شستن ظروف را اقدامی بخشنده و سخاوتمندانه جلوه دهید. با همکار چالش برانگیز طوری کنار بیایید که انگار راهی برای تمرین صبر و شکیبایی شما است. از هر کاری که میکنید استفاده کنید تا تأثیر مثبت و کوچکی بر دنیای اطراف خود بگذارد. اگر این موضوع میتواند کمکی به شما بکند انجامش دهید، میتوانید با شروع تمرین و یادداشت کردن تجربیات و بینشهای خود، یک دفترچه برای یادداشتهای روزانه خود تهیه نمایید.
فهم اصلی این نکته در اینجا این است که هدف، نه توسط شرایط بیولوژی و زیست شناسی ما تعیین میشود و نه با توجه به شرایط زندگی. هدف داشتن، یک مهارت است که میتوانیم آن را بیاموزیم. بنابراین وقتی خود را در میان یک وضعیت چالش برانگیز یافتید یا زمانی که با یکنواختی زندگی روزمره دست و پنجه نرم میکنید، آنچه برای شما مهم است را به ذهن بسپارید. به هدف عمیق خود اجازه دهید تا به شما کمک کند از پس سختیها برآیید و این شرایط سخت را به فرصتی طلایی تبدیل کنید.
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید