حس کردن احساسات خود یک سفر به سوی اصالت است.عقلانی کردن احساسات یک مکانیزم دفاعی است که به عنوان یک سپر در برابر شدت فراگیر احساسات عمل میکند. این فرآیند فشردن احساسات را با فکر زیاد کردن، تحلیل کردن یا توجیه آنها تا پایان دادن به آنها توصیف میکند. ممکن است ریشه در تربیت ما، انتظارات اجتماعی یا استراتژیهای شخصی ما داشته باشد.
پیامدهای عقلانی کردن احساسات:
هرچند به نظر میآید که عقلانی کردن احساسات یک مکانیزم مقابلهای است، اغلب تأثیرات آسیبزنندهای بر روی روان و احساسات دارد. در زیر چند دلیل برای ضرورت برخورد با این عادت آورده شده است:
کاهش احساسات: وقتی احساسات خود را عقلانی میکنید، تاثیرات آنها را کاهش میدهید. این میتواند منجر به مسائل عدم حل احساسی شود که با گذر زمان باعث مشکلات بزرگتر مانند اضطراب یا افسردگی میشود.
روابط انسانی: عقلانی کردن احساسات میتواند توانایی ارتباط با دیگران را در سطح احساسات مختل کند. این ممکن است باعث به نظر رسیدن دور و ناپدید شدن یا دشوار شدن در ایجاد روابط معنیدار شود.
سلامت جسمانی: دوری مداوم از احساسات میتواند منجر به مشکلات سلامتی جسمانی مانند افزایش استرس، فشار خون بالا و کاهش عملکرد سیستم ایمنی گردد.
شناخت علائم عقلانی کردن احساسات:
پیش از اینکه بتوانید به عادت عقلانی کردن احساسات بپردازید، باید ابتدا بشناسید که چه وقتی این کار را انجام میدهید.
در زیر چند نشانه متداول آمده است:
فکر کردن زیاد:
یکی از نشانههای آشکار عقلانی کردن احساسات، فکر زیاد است. وقتی خود را در یک چرخه تحلیل و تفکر مداوم درباره احساسات خود مییابید، نشانه واضحی است که از احساسات خود دوری میکنید.
توجیه کردن احساسات با دلیل و منطق آوردن:
توجیه کردن، نشان دیگری است که نشان میدهد شما احساسات خود را عقلانی میکنید. ممکن است به جای پذیرفتن خود احساس ،خود را متعهد به توجیههای منطقی یا علتهایی برای احساس خاص خود کنید،.
کاهش دادن احساسات:
کمینهسازی احساسات شامل کاهش اهمیت آنها است. ممکن است به خود بگویید که احساسات شما اینقدر مهم نیستند یا که شما باید بتوانید به تنهایی با آنها کنار بیایید.
استفاده از شوخی بهجای بروز احساسات:
بعضی افراد از شوخی به عنوان یک راه برای انحراف از احساسات واقعی خود استفاده میکنند. هرچند شوخی میتواند یک مکانیزم مقابله سالم باشد، اما استفاده از آن برای جلوگیری از مواجهه با احساسات نشانهای از عقلی کردن است.
یادگیری پذیرش احساسات خود:
اکنون که از نشانههای عقلانی کردن احساسات خود آگاه هستید، وقت آن است که یاد بگیرید چگونه این احساسات را بپذیرید و قبول کنید.
۱. خودمراقبتی:
تمرین خودمراقبتی یک گام حیاتی در اتصال مجدد به احساسات شماست. خود را با همان مهربانی و درکی که به یک دوست ارائه میدهید، درمان کنید. به یاد داشته باشید که احساساتی که دارید، کاملاً مجاز هستند.
۲. آگاهی ذهنی:
تکنیکهای آگاهی ذهنی میتوانند به شما کمک کنند تا در هنگام ظهور، بیشتر به احساسات خود آگاه شوید. با حضور و بدون قضاوت در لحظه، میتوانید احساسات خود را مشاهده کنید بدون اینکه سعی کنید آنها را عقلانیسازی یا سرکوب کنید.
۳. سفر به اصالت احساسات:
قطع کردن عادت عقلانی کردن احساسات یک سفر به سوی اصالت احساسات است. این سفر، درباره این است که به خود اجازه دهید کاملاً احساسات خود را تجربه کنید و به آنها اذعان کنید که بخش طبیعی انسان بودن هستند.
۴. پذیرش خود:
پذیرش کنید که احساسات یک بخش جداییناپذیر از شما هستند. آنها شما را ضعیف یا غیرعقلانی نمیکنند؛ بلکه شما را انسان میسازند. از طیف کامل احساسات خود، از خوشحالی و عشق تا غم و خشم، استقبال کنید.
۵. نگهداری یادداشت:
نگه داشتن یک دفتر خاطرات میتواند ابزار قدرتمندی برای پردازش احساسات شما باشد. نوشتن افکار و احساسات خود بدون قضاوت میتواند به شما کمک کند دنیای درونی خود را بهتر درک و بیان کنید.
۶. تمرین آسیبپذیری:
آسیبپذیری را با به اشتراک گذاشتن احساسات خود با دوستان یا اعضای خانواده انجام دهید. باز کردن احساسات شما به دیگران به شما اجازه میدهد که ارتباطات عمیقتری بسازید و در زمانهای دشوار حمایت بیشتری دریافت کنید.
بیایید باهم جمعبندی کنیم:
عقلانی کردن احساسات ممکن است به نظر بیاید یک راه برای حفظ کنترل شخص باشد، اما اغلب باعث دوری از تجربیات احساسی واقعی میشود. برای زندگی سالمتر و پرمعناتر، لازم است نشانههای عقلانی کردن را شناسایی کرده و گامهایی را بردارید تا به احساسات خود به صورت واقعی احسان کنید.
سفر به اصالت احساسات یک سفر شخصی است و ممکن است به مدت زمان و تلاش نیاز داشته باشد. اما مزایای آن عمیقترین ارتباط با خود، روابط سالمتر و بهبود کلی سلامت را به دنبال دارد.
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید