انسان بودن همیشه با سختیهایی همراه است. همه ما بالأخره در جایی از زندگی مجبور شدهایم با خیانت مواجه شویم؛ خیانت رابطه عاطفی، فریب و وعدههای شکسته شده. خیانت زخمی آزار دهنده را در روان ما ایجاد میکند. گاهی اوقات این زخم سالهای سال باقی میماند و سرنوشت زندگی فرد را تغییر میدهد. سؤال اساسی در داستان زندگی انسان این است که چگونه میتوان این زخمها را درمان کرد. چگونه میتوان، بدون آنکه تسلیم بدبینی و ناامیدی شویم، در مقابل یکی از تلخترین جنبههای زندگی انسانی بیاستیم؟ فارغ از اینکه خیانت به تازگی اتفاق افتاده یا خاطره دوری است از گذشته، ما باید مسیر خود را به سوی بهبودی بیابیم.
هدف از نگارش این مقاله، بالا بردن آگاهی شما است. ما باید بدانیم که مقصر همه چیز نیستیم و گاهی اوقات جریان زندگی از کنترل ما خارج میشود. امیدوارم نکاتی که در این مقاله به آنها اشاره میکنم برایتان مفید باشد. اما به صورت کلی فراموش نکنید که درمان زخمهای عمیق، گاهی اوقات به جراحی نیاز دارد و جراحان این حوزه، متخصصین سلامت روان هستند. هیچ اشکالی ندارد برای کمک به خود و زندگی بهتر به روانشناس مراجعه کنید.
از سرزنش و قضاوت فاصله بگیرید:
سرزنش کردن فردی که به ما خیانت کرده و آسیبزده کاملاً طبیعی است. بهر حال سرزنش کردن دیگران روشی است برای اجتناب از سرزنش خودمان. اما سرزنش در نهایت کمکی به ما نمیکند و بیشتر ما را در این جریان آسیبرسان نگه میدارد. فراموش نکنید که هدف اصلی ما در این داستان بهبودی از زخمهای وارد شده است، نه باقی ماندن در این زنجیره آسیب.
برخی از خیانتها، مانند خیانت در رابطه عاطفی، به یکباره اتفاق میافتد. ما فکر میکنیم که همه چیز خوب است در حالی که شریک عاطفی ما از رابطه راضی نیست یا حداقل به اندازه ما به رابطه تعهد ندارد. متأسفانه واقعیتی که فکر میکنیم زندگی ما است، به یکباره زیر و رو میشود.
گاهی اوقات، ما خود ناخواسته شریک خیانت دیگری هستیم. ممکن است که آن چنان که نیاز بوده نتوانستیم به درد دلها و احساساتشان گوش کنیم و گاهی اوقات نیز احساسات آنها را نادیده گرفتهایم و توجهی به آن نکردیم. شاید شنیدن اینکه ما کسی را که دوستش داریم آزرده کردیم، برایمان ناراحت کننده باشد، بنابراین تصمیم بگیریم که صدای ناراضی آنها را قطع کنیم.
ما نباید خود را به خاطر این اشتباهات سرزنش کنیم. میدانم پذیرفتن این حرف برای شما کار سختی است. اما لطفاً توجه کنید منظور من این نیست که اشتباه اتفاق افتاده نادیده گرفته شود، بلکه باید جریان سرزنش را قطع کنیم، تا بهتر متوجه شویم که چه جیزی ما را به اینجا رسانده است. اما فراموش نکنیم که اشتباهات شما، به هیچ عنوان بهانهای برای خیانت همسرتان نیست. شاید آنها باید بر روی درخواست خود پافشاری میکردند و یا احساساتشان را با شهامت بیشتری بیان میکردند، یا میتوانستند از خدمات مشاور ازدواج و خانواده استفاده کند. خیانت آسیبی دردناک است، به هیچ عنوان نمیتوان آن را توجیه کرد.
با این اوصاف، همان طور که قبلاً گفتیم، گیر افتادن در دایره سرزنش و انتقاد، مشکلی را از ما حل نمیکند. اگر میخواهیم اعتمادی که از بین رفته را دوباره احیا کنیم، باید نسبت به رفتار خود مسئولیتپذیر باشیم. حتی اگر میخواهید که از رابطهای که در آن خیانت اتفاق افتاده خارج شوید، باز هم سرزنش کمک کننده نیست، زیرا آتش خشم شما را آن چنان شعلهور میکند که نمیتوان به زخم عمیقی که بر روان شما ایجاد شد پرداخت.
البته یادآوری این نکته نیز ضروری است که بهر حال سرزنش و انتقاد بخشی از مراحل درمان به شمار میرود و به ما کمک میکند تا حدودی خشم درونی خود را خالی کنیم، اما باید حواسمان باشد که این مسئله بالأخره باید به پایان برسد. همسر شما یا دوستتان باید بفهمد که کار بسیار وحشتناکی انجام داده است که آسیب زیادی به شما وارد کرده. اما همان طور که گفتیم، ما نباید خشم ناشی از خیانت را همیشه با خود داشته باشیم. لحظهای فرا میرسد که باید تصمیم بگیرید، آیا میخواهید باز هم عصبانی باشید یا میخواهید این دفتر دردناک از زندگی را ببندید و به ماجراجویی خود ادامه دهید.
آشکار کردن درد:
خب به مرحله بسیار سخت داستان میرسیم. گاهی اوقات سرزنش دیگری، فقط ابزاری است برای اینکه انسان به درد خود نپردازد، یا آن را نادیده بگیرد. اما بالأخره در جایی از مسیر زندگی باید با این درد وحشتناک مواجه شویم. و این مواجه باید بدون سرزنش دیگری اتفاق بیفتد. ما باید بتوانیم به درد درونی خود وصل شویم، و آن را تحمل کنیم. تردیدی وجود ندارد، مواجه شدن با این درد، بسیار تلخ و غیر قابل تحمل است. ما باید با یک واقعیت تکان دهنده و اضطرابآور مواجه شویم و این اصلاً کار سادهای نیست. اگر هنوز آماده این موضوع نشدهاید، باز هم به زمان نیاز دارید.
ما معمولاً یاد میگیریم که از احساسات ناخوشایند، یا بخشهای درونی آسیب دیده فاصله بگیریم. این نوع مواجهه، سبب میشود که بهبودی به تأخیر بیفتد، و ما سالهای سال این درد را با خود حمل کنیم. متأسفانه، خیانتی که اتفاق افتاده، سبب فعال شدن تروماهای گذشته نیز میشود و با ما انبوهی از احساسات ناخوشایند مواجه میشویم.
هدف ما این است که جای این احساسات ناخوشایند (شرم، ناامیدی و درماندگی) را با احساساتی مناسبتر یعنی مهربانی به خود و خشم جرئت مندانه، عوض کنیم. البته باید بپذیریم که انجام این کار، بسیار دشوار است، اما شما در این مسیر تنها نیستید. میتوانید برای درمان زخمهای خیانت، از کمک متخصصین سلامت روان بهرهمند شوید.
ما باید بفهمیم که خیانت، بخش دردناکی از زندگی است که روز بالأخره باید به پایان برسد. ما باید یاد بگیریم از این چاله عمیق بیرون بیایم. دنیا به پایان نرسیده و هنوز ماجراجوییهای زیادی در زندگی انتظار شما را میکشد. حال بد دوست شما نیست. شما نیز مانند هر انسان دیگری شایسته بهترینها در زندگی هستید. خیانت ناراحت کننده و دردناک است، اما شما باید از آن عبور کنید تا بهترین اتفاقات برایتان بیفتد.
در پایان میخواهم این نکته را به شما یادآوری کنم که اتفاقات ناخوشایند زندگی مانند خیانت، سبب میشودکه ما بخش تاریکی از وجود خود آشنا شویم. البته همان طور که اشاره کردیم این مواجهه بسیار دردناک و دشوار است، اما تحقیقات به ما نشان داده که تجربه درد هیجانی سبب رشد تکاملی انسان میشود. ما برای افزایش ظرفیتهای روانی خود به این رشد نیاز داریم. بنابراین، در پایان این جاده تاریک، نوری شفا دهنده انتظار شما را میکشد.
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید