Your browser does not support JavaScript!

تلفن

09196600444

ایمیل

مشاهده ایمیل

ساعت کاری

9 صبح تا 10 شب

چگونه از آسیب‌های گذشته‌مان رها شویم: 8 راه برای عبور از گذشته

1
چگونه از آسیب‌های گذشته‌مان رها شویم: 8 راه برای عبور از گذشته

بیشتر آدم‌ها در جایی از زندگی‌شان به این فکر افتاده‌اند که چطور باید گذشتۀ دردناک خود را رها کنند. طبیعی است که احساس کنید درد عاطفی فعلی شما برای همیشه پیوند خورده با آنچه در گذشته تجربه کرده‌اید. ولی حتی اگر هم گذشته دلیل ایجادش باشد، رها کردن این درد با تمرکز بر امروز است که آغاز می‌شود.
چگونگی رها کردن گذشته ممکن است برای آدم‌های متفاوت معناهای متفاوتی داشته باشد. همچنین ممکن است به موقعیت شما نیز بستگی داشته باشد. شاید با خودتان بگویید رها کردن یعنی اینکه بتوانید رخدادها و آدم‌ها را به یاد بیاورید بدون اینکه همان درد را تجربه کنید. ممکن است خیال کنید معنایش فراموش کردن همه چیز است. یا شاید هم تصور کنید معنایش این است که از آن تجربه عبور کنید، فارغ از اینکه هنوز فراموشش نکرده یا نبخشیده باشید.
معنایش برای شما هرچه که باشد، رهایی از این بار سنگین بر قلب یا ذهن شما امکان‌پذیر است. شما می‌توانید التیام پیدا کنید و این راهکارهایی که در ادامه می‌آیند می‌توانند کمکتان کنند.

«من چیزی نیستم که برایم رخ داده؛ من همانم که انتخاب می‌کنم باشم.»
کارل گوستاو یونگ

 

1- بسنجید که آیا با تحمل این درد راحتید
گاهی اوقات اگر به مدتی طولانی آسیب خورده باشید، ممکن است به درد هیجانی‌اش عادت کرده باشید. شاید به شما احساس امنیت بدهد و برایتان آشنا باشد. شاید به‌عنوان بخشی از وجود خودتان درونی‌اش کرده باشید. شاید عصبانی ماندن از فرد مقابل برایتان راحت است چون از این طریق می‌توانید فاصله‌تان را با او حفظ کنید.
دردهای بزرگ‌شونده واقعی‌اند. دور شدن از چیزهایی که به مدتی طولانی احساسشان کرده‌اید یا به آنها اندیشیده‌اید ممکن است برایتان سخت و معذب‌کننده باشد. ولی شاید هم آن سوی سکۀ رها کردن التیام، لذت و آرامش خاطر باشد.

این شاید برای همه جواب ندهد، ولی اگر از خودتان بپرسید «چرا نمی‌تونم ولش کنم»، این سؤالات می‌توانند کمکتان کنند که از گذشته‌تان رها شوید:
•    آیا با متمرکز نگه داشتن خودتان بر آنچه آزارتان می‌دهد، بهرۀ ثانوی‌ای می‌برید؟
•    آیا فکر کردن به گذشته مانع تلاش شما برای آزمودن رابطه‌ها یا موقعیت‌های تازه می‌شود؟
•    آیا از حل کردن درد هیجانی پرهیز می‌کنید چون لازم است در وهلۀ اول با آن مواجه شوید؟
•    اگر گذشته را به گذشته بسپارید، زندگی‌تان چطور خواهد شد؟
•    اگر در این موقعیت خاص نقش دیگری بر عهده بگیرید، چه اتفاقی می‌افتد؟

 

2- ابرازش کنید
گاهی اوقات، برای التیام یافتن درد، لازم است که اول احساسش کنید. فرو خوردن افکار و هیجاناتتان ممکن است در بلندمدت آسیب بیشتری به شما بزند و رها کردنش را دشوارتر کند، به‌ویژه اگر مدام به گذشته فکر کنید و به آنچه به شما ضربه زده است.
نشخوار مداوم فکرهای منفی تکراری ممکن است بر خلق‌وخو، روابط و حتی توانایی بهره‌وری و خلاقیت شما تأثیر بگذارد. سعی کنید راه‌هایی بیابید که بتوانید آنچه احساس می‌کنید، به شکلی سالم بیان کنید. آزادسازی این بار هیجانی می‌تواند به توقف نشخوار فکری‌تان کمک کند.
می‌توانید به درگیر شدن در فعالیت‌هایی فکر کنید که فضای امنی برایتان فراهم می‌کنند تا بتوانید همه چیز را ابراز کنید. مثلاً:

•    نوشتن یادداشت روزانۀ بداهه
•    نامه نوشتن برای فردی که به شما آسیب زده (فرستادن یا نفرستادنش با خودتان است) 
•    بیان درد خود از طریق هنر یا اجرا، اگر نوشتن یا حرف زدن از آن برایتان دشوار است
•    یافتن دوست، فامیل یا روان‌درمانگر قابل‌اعتماد که بتوانید تجربه‌ها و احساس‌های خود را با او به اشتراک بگذارید

 

3- به عهده گرفتن مسئولیت
به عهده گرفتن مسئولیت به این معنا نیست که خودتان را سرزنش کنید بابت آنچه در گذشته برایتان اتفاق افتاده است. بیشتر به این معناست که متوجه شوید که دارید چه میزان انرژی صرف می‌کنید برای به یاد آوردن یا احساس کردن چیزهایی که دیگر متعلق به زمان حال شما نیستند. همچنین انتخاب جایی دیگر است برای این که توجهتان را به آن معطوف و متمرکز کنید. 
هنگامی که شما به درد، نفرت یا خاطرات آزاردهنده‌تان می‌چسبید، دارید آن تجربۀ دردناک را دوباره و دوباره زندگی می‌کنید. این کار ممکن است شما را در گذشته گیر بیندازد؛ اتفاقی که دیگر نمی‌توانید تغییرش بدهید.
پذیرش مسئولیت همچنین به این می‌پردازد که اعلام قدرت کنید و تصمیم بگیرید که دیگران قرار نیست نحوۀ احساسات شما را کنترل کنند یا زندگی شما را زندگی کنند. شاید شما در گذشته حق اظهارنظر نداشته‌اید دربارۀ آنچه موجب آزار شما شده، ولی حالا چنین حقی دارید. شما می‌توانید انتخاب کنید که امروز دیگر دل و ذهن خود را کجا خرج کنید.
طبیعی و موجه است که احساس کنید این کار دشواری است. شاید درد چنان زیاد و قوی باشد که هیچ کار دیگری نتوانید بکنید جز اینکه بر آن تمرکز کنید، یا شاید هم مجبور باشید با عواقب آن زندگی کنید. ولی شفا یافتن همچنان امکان‌پذیر است.
می‌توانید به کمک گرفتن از متخصص سلامت روان هم بیندیشید تا بررسی کنید که چگونه می‌توانید برای خودتان مکانیزم‌های تاب‌آوری‌ای ایجاد کنید که یاری‌تان کند گذشته‌تان را ساده‌تر رها کنید. شما شایستگی‌اش را دارید.

 

4- سعی کنید برای چیزهای جدید جا باز کنید
تمرکز بر رخدادهای گذشته ممکن است فضای کمی برای تجربه‌های تازه در قلب و ذهن شما باقی بگذارد، ازجمله تجربه‌هایی که ممکن است برایتان لذت‌بخش باشد. رها نکردن گذشته ممکن است شما را مستعدتر کند برای از دست دادن چیزهای خوب در زندگی‌تان.
در جهت ایجاد فضا برای چیزهای جدید و خلاص شدن از گذشته، می‌توانید این گام‌ها را بردارید:

•    اهداف کوتاه‌مدت شخصی و حرفه‌ای تعریف کنید
•    قدردانی را در خود پرورش دهید تا بتوانید بر خوبی‌های حاضر تمرکز کنید
•    کیفیت روابط فعلی‌تان را ارزیابی کنید و آنهایی را انتخاب کنید که برایتان خوب‌اند
•    هر ماه به یک سرگرمی یا فعالیت جدید بپردازید
•    فضاهایتان را تمیز و مرتب کنید تا بتوانید چیزهایی را که دیگر به دردتان نمی‌خورند، دور بیندازید یا رها سازید
•    پیوندهای جدید بسازید یا سعی کنید آن دسته از روابط عادی را تقویت کنید که بالقوه می‌توانند به دوستی‌های عالی تبدیل شوند
•    ذهن‌آگاهی را تمرین کنید تا بفهمید چطور باید به لحظه‌ای برگردید که ذهنتان در گذشته پرسه می‌زند
•    هر هفته یک فعالیت خودمراقبتی انجام دهید
•    به فعالیت‌های نوع‌دوستانه‌ای بپردازید که، با کمک به دیگران، می‌تواند خلق‌وخوی شما را بهبود دهد
•    رهبران و سرمشق‌های مثبتی را شناسایی کنید که با همدلی و شفقت عمل می‌کنند

 

5- اولویت دادن به خودتان شاید مفید باشد
اولویت دادن به خودتان یعنی نسبت به تصمیم‌های خود آگاه باشید و قصد جدی داشته باشید. می‌توانید از اینجا آغاز کنید که درک کنید انتخاب آنچه برایتان خوب است به معنای خودخواه بودن شما نیست.
خود را در اولویت گذاشتن همچنین به معنای بازپس گرفتن قدرتتان است، از طریق رها کردن چیزهایی که به شما آسیب زده در گذشته و تمرکز بر التیام در زمان حال. همۀ حرف این است که دریابید شما مهم هستید.

به این گزینه‌ها فکر کنید:
•    رفتن به روان‌درمانی برای کشف اینکه چگونه باید گذشته را و آسیبی را که تجربه کرده‌اید، رها کنید
•    مرزگذاری با افراد دیگری که ممکن است، وقتی شما آمادگی‌اش را ندارید، بخواهند گذشته‌تان را زنده کنند یا درباره‌اش بحث کنند
•    گرفتن تصمیم‌های مهم زندگی از نوعی که به شما احساس امنیت، آرامش و شادمانی بدهد، حتی اگر سایرین با شما موافق نباشند
•    قاب‌بندی دوبارۀ فکرهایی که ممکن است اضطراب یا اندوهتان را افزایش دهند، برای تمرکز بر فکرهایی که می‌توانند شما را امیدوار کنند
•    پرداختن به شفقت به خود و احترام به خود
اولویت دادن به خودتان همچنین می‌تواند شامل بررسی راه‌هایی باشد برای یافتن بخشش. این ثابت شده که بخشیدن خودتان و دیگران مرتبط است با سلامتی روان‌شناختی بیشتر، ازجمله تحمل بیشتر عدم قطعیت و تمایل کمتر به تجربۀ خشم.

«زخم همان جایی است که نور وارد وجودت می‌شود.»
مولانا

 

6- سعی کنید بر درس‌ها تمرکز کنید
از تجربه‌های دردناک گذشته‌تان چه چیزی راجع به روابط، عشق، خودتان و زندگی آموخته‌اید؟ ممکن است اولین پاسخ شما به این پرسش فکر کردن به چیزهای منفی‌ای باشد که یاد گرفته‌اید. این هم طبیعی است و هم موجه. ولی اگر این اولین واکنش شماست، سعی کنید مکث کنید و بر همان چند درس محدود مثبت تمرکز کنید. مثلاً:

•    چقدر قوی و منعطف می‌توانید باشید
•    چه کسی در کنارتان بود و به شما ثابت کرد که می‌توانید به او تکیه کنید
•    چیزهایی که حالا دیگر می‌دانید در زندگی‌تان نمی‌خواهید
•    مهارت‌های تاب‌آوری که برای مواجهه با چالش‌های زندگی در خودتان پرورانده‌اید
•    درک و احساس این نکته که همه چیز می‌گذرد و «این نیز بگذرد»
البته این فهرست همگانی نیست و ممکن است لزوماً برای موقعیت شما مناسب نباشد. ایدۀ اصلی این است که تلاش کنید دریابید از یک رخداد دردناک چه نقاط قوت، مهارت، دانش یا شفافیتی به دست آورده‌اید. تمرکز کردن بر این درس‌ها ممکن است رها کردن گذشته را برایتان ساده‌تر کند.

 

7- پذیرش آنچه نمی‌توانید تغییر بدهید ممکن است جواب بدهد
یکی از دلایل نشخوار فکری دربارۀ گذشته ممکن است نیاز به این باشد که دوباره به فرصت‌های گذشته سر بزنید یا به آنچه ممکن بوده اتفاق بیفتد. تمرکز کردن بر «چی می‌شد اگه»ها ممکن است باعث شود بارها و بارها یک گفتگوی درونی و سناریوهای یکسان را برای خودتان تکرار کنید و درگیرشان بشوید. ولی فکر کردن به آنچه اتفاق افتاده قرار نیست آن را تغییر بدهد.
شاید قبول کردنش سخت باشد، ولی یادگیری شناختن چیزهایی که نمی‌توانید کنترلشان کنید، می‌تواند یاری‌تان کند که گذشته را رها سازید. «باید می‌شد»ها یا «چی می‌شد اگه»ها اتفاقی را که افتاده عوض نمی‌کنند. «چی ممکنه»ها و «چی می‌شه»ها می‌توانند کمکتان کنند پیش بروید و حواستان به تصمیم‌های روزانه‌ای باشد که بر زمان حال و آینده‌تان تأثیرگذارند.

 

8- به کمک گرفتن حرفه‌ای فکر کنید
هرگاه دچار تروما شدید، اضطراب را تجربه کردید یا هر اختلال مرتبط با سلامت روان پیدا کردید، یا با تنفر رابطه‌ای مواجه شدید، متخصص سلامت روان می‌تواند به شما کمک کند که درد عاطفی‌تان را رها کنید و از آن بگذرید.

 

بیایید جمع‌بندی کنیم
آموختن نحوۀ رها کردن ممکن است به موقعیت خاص شما بستگی داشته باشد و به درک این نکته که رها کردن اصلاً به چه معناست. ولی به‌هرحال امری ممکن است و می‌توان آن را به دست آورد. بیان آزادانۀ آنچه احساس می‌کنید، بازیابی قدرتتان، ایجاد فضا برای تجربه‌های تازه و همچنین تمرکز بر درس‌های آموخته‌شده تنها برخی از راه‌های رها کردن درد عاطفی‌اند.
اگر رها کردن برایتان سخت است، می‌توانید به کمک گرفتن از متخصص سلامت روان فکر کنید. او می‌تواند کمکتان کند دلایل احتمالی چالش‌هایتان را بیابید و مهارت‌های تاب‌آوری‌ای را در خودتان تقویت کنید که برای شما جواب می‌دهد.

نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید