Your browser does not support JavaScript!

تلفن

09196600444

ایمیل

مشاهده ایمیل

ساعت کاری

9 صبح تا 10 شب

مادرانگی و افسردگی: افسردگی مادران چگونه است

مادرانگی و افسردگی: افسردگی مادران چگونه است

مادرانگی در شبکه‌های اجتماعی به شکل غذاهای سالم رنگارنگ، گردش‌های هیجان‌انگیز بی‌پایان و کودکانی شاد با مادران لبخندبه‌لب نمایش داده می‌شود. ولی در پشت این لبخندها برخی مادران دارند با احساس غم یا افسردگی زندگی می‌کنند. درست است که انگ ابتلا به مشکلات سلامت روان دارد کمتر می‌شود، ولی زنان هنوز هم احساسات خود را پنهان می‌کنند یا بابت آنها شرمسار می‌شوند و در دریافت درمان موردنیازشان تعلل می‌ورزند. اگر شما هم مشکوکید به افسردگی یا دارید افسردگی‌تان را درمان می‌کنید و مادر هستید، بدانید که تنها نیستید. براساس اعلام مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌ها، زنان دو برابر مردان در معرض ابتلا به افسردگی قرار دارند و علائم افسردگی آنان نیز ممکن است کمی با علائم افسردگی مردان متفاوت باشد. افسردگی چیزی نیست که بخواهید تحملش کنید یا امیدوار باشید که خودبه‌خود از بین می‌رود. افسردگی مشکلی قابل درمان است که از طریق روش‌های درمانی مؤثر بهبود می‌یابد، روش‌هایی از قبیل دارودرمانی و تغییرات تغذیه‌ای و رفتاری.

 

دلایل افسردگی مادران
دلایل افسردگی مادران مختلف‌اند. عوامل ژنتیکی، زیست‌شیمیایی و موقعیتی به شکل‌های مختلفی با یکدیگر ترکیب و آمیخته می‌شوند و این بیماری روانی را ایجاد می‌کنند. نتایج پژوهشی در سال 2021 نشان می‌دهد که هورمون‌های تخمدانی می‌توانند در سلامت روان زنان نقشی مهم ایفا کنند. افسردگی پس از زایمان، اختلال ملال پیش از قاعدگی و افسردگی پس از یائسگی، همگی شکل‌های خاصی از افسردگی‌اند که فقط برای زنان رخ می‌دهد. این نوع افسردگی‌ها در پی تغییرات جریان هورمونی در زندگی زنان پدید می‌آیند.
ولی افسردگی چیزی بیش از هورمون‌هاست.
مادران معمولاً از عشق به فرزندانشان می‌گویند و از اهمیت احساس رضایتی که در والدگری یافته‌اند – از اینکه مادرانگی حس بی‌نظیری است و به زندگی‌شان معنا بخشیده. ولی خیلی‌ها این را هم اعتراف می‌کنند که مادری کردن یکی از دشوارترین و پراسترس‌ترین کارهایی است که در کل زندگی‌شان انجام داده‌اند. همۀ آن چهره‌های شاد و خندانی که در شبکه‌های اجتماعی می‌بینید ممکن است شما را به این فکر بیندازد که از خودتان بپرسید: آیا لذت نبردن از والد بودن طبیعی است؟
بله، طبیعی است. ولی واقعیت‌های والدگری – مراقبت 24ساعته و 7 روز هفته، نگرانی‌های مالی و فشار کاری – می‌توانند استرس‌زا باشند. براساس یافته‌های تحقیقی در سال 2018، استرس مزمن می‌تواند نحوۀ کارکرد مغز را تغییر دهد و در ایجاد افسردگی نقش داشته باشد. مقاله‌ای منتشرشده در سال 2015 به این نکته اشاره می‌کند که مردان معمولاً براساس عواملی خارجی دچار افسردگی می‌شوند، مانند تغییرات شغلی یا مسائلی مرتبط با دستیابی به اهداف. به نظر می‌رسد زنان، در مقابل، بیشتر نسبت به عوامل درونی حساس‌اند، مانند روابط شخصی که ممکن است با فشار ناشی از والدگری تشدید هم بشود. روابط ممکن است بسیار بیشتر از اهداف بیرونی نوسان داشته باشند و نیز وضعیت رابطه به ادراک شخص بسیار مرتبط‌تر است. زنان از منابع بیرونی هم دچار استرس می‌شوند، مثل از دست دادن شغل خودشان یا شریک زندگی‌شان، بیماری ناگهانی، مرگ عزیزان و سایر رخدادهای تغییردهندۀ زندگی که ممکن است در خدمت افسردگی قرار بگیرند. پژوهشی تازه در سال 2022 تأکید می‌کند که زنانی با درآمد کمتر و زنان رنگین‌پوست حتی بیش از سایر زنان در معرض ابتلا به افسردگی قرار دارند و احتمالش کمتر است که از خدمات سلامت روان بهره بگیرند، بنا به دلایل مختلف از جمله کمبود دسترسی یا واهمه از انگ خوردن. این مادران ممکن است، از ترس قضاوت، علائم افسردگی‌شان را گزارش ندهند. آنها نمی‌خواهند در چشم دیگران مادر نالایقی به نظر برسند که ممکن است بچه‌هایش را از خانه بیرون بیندازد.

 

علائم افسردگی در زنان
علائم افسردگی ممکن است براساس جنس متفاوت باشد. در سال 2017 مقاله‌ای به مقایسۀ نشانه‌های افسردگی زنان و مردان پرداخت و به این نتیجه رسید که زنان احتمالاً این علائم را بیشتر دارند:
•    اختلال اشتهایی (کمتر یا بیشتر خوردن از حد معمول)
•    افزایش وزن
•    مشکلات خواب
•    ضعف
•    خلق‌وخوی افسرده – اندوه و احساس گناه
•    میل جنسی کم

مردان مبتلا به افسردگی نیز ممکن است این علائم را از خود نشان بدهند، ولی بیشتر احتمال دارد خشمگین یا تحریک‌پذیر بشوند یا از طریق مصرف زیاد مواد مخدر، کار کردن بیش از حد یا تغییراتی در رفتارهای جنسی‌شان، بر علائمشان سرپوش بگذارند یا آنها را نادیده بگیرند. البته زنان دارای افسردگی هم ممکن است تحریک‌پذیر یا خشمگین باشند یا به مواد مخدر روی بیاورند، ولی صرفاً احتمالش کمتر است که چنین علائمی را تجربه کنند. هرچند، براساس یافته‌های این پژوهش‌ها، زنان در مقایسه با مردان حدود دو برابر بیشتر به افسردگی مبتلا می‌شوند، پژوهشگران هنوز نتوانسته‌اند دلیلش را دقیقاً تعیین کنند. فرضیۀ عمده این است که زنان در طول سال‌های باروری‌شان نوسانات هورمونی بیشتری تجربه می‌کنند، خصوصاً هورمون‌های تخمدانی مانند استروژن و پروژسترون. دختران و پسران پیش از سن نوجوانی تقریباً با نرخی برابر دچار افسردگی می‌شوند، زنان پس از سن یائسگی و مردان هم‌سن‌وسال ایشان نیز تقریباً به نرخی برابر افسردگی را بروز می‌دهند. تنها در سال‌های چرخش هورمونی است که تفاوت‌های سلامت روان پدیدار می‌شوند.

 

افسردگی مادران چقدر رایج است؟
بیشتر مردم معتقدند که افسردگی مادران به هورمون‌های پیش و پس از زایمان مربوط است. ولی سال 2018 پژوهشی انجام شد بر روی زنان غیرباردار یا زایمان‌کرده و زنانی در سن باروری (یا تقریباً همان سنین) که سطح مشابهی از افسردگی داشتند. آنها رقم را حدود 1 در 20 قرار دادند، درحالی‌که مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌ها این رقم را بیش از 1 در 10 تخمین می‌زند. در ابتدا شواهدی که پزشکان سلامت گردآوری کردند نشان می‌داد که زنان زایمان‌کرده نرخ بالاتری از افسردگی را تجربه می‌کنند. ولی پژوهش جاری نشان می‌دهد که زنان باردار و زایمان‌کرده فقط به این دلیل احتمال دارد که افسردگی‌شان را بیشتر گزارش بدهند که پزشکشان را پیش و پس از زایمان مرتب‌تر می‌بینند. هنگامی که پژوهشگران به ارقامی رسیدند که فراتر از گزارش پزشکان بود، دریافتند که حدوداً هر 1 زن از 20 زن غیرباردار در سنین باروری علائم افسردگی عمده را تجربه می‌کنند؛ رقمی مشابه آنچه در دوران بارداری گزارش شده بود. پژوهشی انجام‌شده در سال 2015 تخمین زده بود که حدود نیمی از زنانِ در سن باروری که به افسردگی مبتلا می‌شوند درمان لازم را دریافت نمی‌کنند. سیاه‌پوستان و اهالی امریکای جنوبی کمتر از بقیه احتمال دارد کمکی دریافت کنند، چون احتمال بیشتری دارد که از مناطق کم‌درآمد باشند، به خدمات سلامت و درمان کمتری دسترسی دارند و در مقابل روش‌های درمان سنتی نیز مقاومت می‌کنند.

 

راهکارهایی برای کنار آمدن با افسردگی
اگر شما هم مادری مبتلا به افسردگی هستید، خوب است بدانید روش‌هایی وجود دارد که می‌توانید بیازمایید و علائم خود را مدیریت کنید.

•    حرف بزنید: افسردگی انزوا به بار می‌آورد. ممکن است تلاش کنید علائم خودتان را پنهان سازید یا، چون حسش را ندارید که در امور زندگی مشارکت کنید، کناره‌جویی کنید. با شریکتان، یک دوست، عضوی از خانواده یا یک متخصص حرف بزنید. 

•    پیش متخصص بروید: می‌توانید با بیمۀ سلامتتان تماس بگیرید و بپرسید چه منابعی در اختیار شماست. ممکن است منابعی از گروه‌های رایگانی وجود داشته باشد که از طریق خیریه‌های محلی یا نهادهای دولتی می‌توانید پیدایشان کنید. متخصص سلامت یا متخصص سلامت روان می‌تواند مشخص کند که چه نوع روان‌درمانی یا دارودرمانی برایتان مفید است.

•    به دارودرمانی فکر کنید: داروهای افسردگی برای بعضی افراد جواب می‌دهد. مقاله‌ای منتشرشده در سال 2020 بر این نکته تأکید می‌کند که تا 70درصد افرادی که اختلال افسردگی عمده دارند، پس از درمان با داروی ضدافسردگی همچنان علائم افسردگی را تجربه می‌کنند. دارودرمانی معمولاً زمانی بهتر جواب می‌دهد که در جلسه‌های روان‌درمانی نیز شرکت کنید و عادت‌های سالم را تمرین کنید.

•    حواستان به نیازهای جسمانی‌تان باشد: افسردگی می‌تواند برخاستن از رخت‌خواب و مواجهه با روز را برایتان دشوار کند، به‌ویژه اگر کودکانی داشته باشید که باید از آنها مراقبت کنید. تمام تلاشتان را بکنید تا استراحت کافی داشته باشید، رژیم غذایی‌تان متعادل باشد و منظم ورزش کنید.

•    منظم ورزش کنید: ورزش زیرمجموعۀ نیازهای جسمانی‌تان قرار می‌گیرد، ولی شایستۀ توجه مضاعف هم هست. ورزش اندروفینِ حس خوب را آزاد می‌کند و یاری‌تان می‌کند که وزن خود را در محدودۀ سالم نگه دارید. پژوهشی متعلق به سال 2019 می‌گوید که ورزش حتی التهاب و استرس را نیز کاهش می‌دهد و باززایی عصبی را بهبود می‌بخشد.

•    کمی به خودتان استراحت دهید: زمانی که بخش عمده‌ای از وقت و انرژی‌تان را فدای خانواده می‌کنید، به‌سادگی ممکن است هویت خود را گم کنید. سعی کنید برنامۀ منظمی برای تنها بودن با شریک خود (یا فقط خودتان) بچینید. از سایر مادرها، که با آنها دوستید، یا یکی از اعضای خانواده‌تان یا پرستار بچه بخواهید که مراقب کودکان شما باشند و به این ترتیب چند ساعتی برای خودتان وقت خالی بسازید.

•    یوگا و مدیتیشن: یوگا نوعی ورزش مراقبه‌ای است که، اگر مرتب انجام شود، می‌تواند کمکتان کند افسردگی و اضطراب را تقلیل دهید. این را پژوهشی در سال 2019 نشان داد. اگر جنبۀ جسمانی یوگا را از آن حذف کنید، به مدیتیشن می‌رسید که ثابت شده در افسردگی نیز مفید واقع می‌شود. البته برای بیشترین بهره‌مندی از آن، باید مرتب انجام شود.

 

سخن گفتن از افسردگی با خانواده
ممکن است از خودتان بپرسید وقتی که افسرده‌اید، چگونه می‌توانید مادر خوبی باشید. شما می‌توانید. ممکن است حتی وسوسه شوید که افسردگی‌تان را از فرزندانتان پنهان سازید، ولی بچه‌ها قدرت ادراک بالایی دارند و احتمالاً می‌فهمند که یک چیزی سر جای خودش نیست. کودکان معمولاً احساسات بزرگسالان اطراف خودشان را درونی می‌کنند و ممکن است فکر کنند آنها هستند که به‌نوعی موجب اندوه، خشم یا تحریک‌پذیری والدین خود می‌شوند. سعی کنید دربارۀ افسردگی‌تان به شکلی مناسب با سن کودکان گفتگو کنید.

کودکان پیش‌دبستانی
کودکان کوچک پیش‌دبستانی نمی‌توانند از افسردگی کاملاً سر دربیاورند. ولی آنها می‌توانند هیجانات و احساسات را بفهمند. سعی کنید با کودکتان دربارۀ غم حرف بزنید و دربارۀ اینکه چرا آدم‌ها گاهی غمگین می‌شوند. این بسیار ضروری است که بداند اگر مامان گاهی غمگین می‌شود، تقصیر او نیست.

کودکان دبستانی
شما می‌توانید کمی جزئیات بیشتری را در اختیار کودکان دبستانی قرار بدهید. اگر پیش‌تر دربارۀ هیجان‌ها با فرزندتان صحبت کرده‌اید، می‌توانید گفتگوهای کمی عمیق‌تر را دربارۀ سلامت روان آغاز کنید. کودکان در این سن می‌توانند بفهمند که سلامت روان چیزی شبیه سلامت جسم است. مثلاً می‌توانند بفهمند که مامان شاید گاهی دارو لازم داشته باشد و ممکن است کمی طول بکشد تا حال مامان بهتر بشود. می‌توانید برایشان این را هم توضیح بدهید که ممکن است بعضی روزها حال مامان خوب باشد و بعضی روزها بد. نام بردن از افسردگی با اسم خودش ضروری است. مطلع کردن آنها از بیماری خودتان می‌تواند کمکشان کند که بهتر با آن کنار بیایند و همچنین  در آینده نیز اگر خودشان مبتلا به افسردگی شدند، می‌تواند کمکشان کند. کودکان دبستانی ممکن است فکر کنند در افسردگی شما نقشی دارند. بسیار حیاتی است که بدانند افسردگی شما تقصیر آنها نیست. بررسی دوره‌ای هیجان‌های آنها و خبر دادن به آنها که شما برای مدیریت افسردگی‌تان دارید چه کارهایی می‌کنید، می‌تواند کمکشان کند مهارت‌های کنار آمدن با افسردگی را تقویت کنند. 

کودکان دبیرستانی
دبیرستانی‌ها کاملاً توانایی درک افسردگی و بیماری‌های سلامت روان را دارند. حتی ممکن است خودشان هم دوست یا آشنایی داشته باشند که به نوعی از بیماری‌های روان مبتلا باشد. آنها می‌توانند بفهمند علائم شما چیست، چه برنامۀ درمانی‌ای دارید و در کدام مرحلۀ درمانتان هستید. سعی کنید همیشه حواستان باشد که آنها نسبت به وضعیت شما چه احساسی دارند. تا جایی که می‌توانید، تلاش کنید همیشه گفتگویی دربارۀ احساسات و هیجان‌های آنها نیز در جریان باشد. اگر فرزندتان، در هر سنی، برای کنار آمدن با افسردگی شما کمک لازم دارد، مشاورۀ خانواده یا مشاوری با تخصص سلامت روان برای کودکتان گزینۀ خوبی است.

 

بیایید جمع‌بندی کنیم
سر کردن با افسردگی ممکن است به شما این احساس را بدهد که مادر «بد»ی هستید، ولی نیستید. افسردگی مادران چیز غریبی نیست و درمان‌پذیر است. شما مجبور نیستید با احساس غم یا گناه بی‌نهایت زندگی کنید. از جاهای متعددی می‌توانید کمک دریافت کنید، مثلاً دکتر، دوستان یا خانواده. همچنین با وقت گذاشتن برای مراقبت از خودتان به وسیلۀ رژیم غذایی سالم، ورزش و کنار گذاشتن زمان خالی برای خودتان، می‌توانید تفاوت مهمی رقم بزنید.
 

نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید