هیجانات، به عنوان ترکیبی از برانگیختگی بدنی، رفتارهای بیانی و تجربه آگاهانه که شامل افکار و احساسات است، تعریف می شود.احساسات و هیجانات نقش مهمی در تصمیم گیری های فردی دارند. ذات انسان به گونه ای طراحی شده است که احساسات و هیجانات، به عنوان منبعی برای انگیزه گرفتن و یا تحت فشار قرار دادن افراد عمل کنند، درغیر این صورت رفتارها و تصمیمات انسان به حالت انفعال در می آیند.
بسیاری احساسات را مانعی برای تصمیمگیری میدانند و بنابراین فکر میکنند که بدون درنظر گرفتن این احساسات و هیجانات، وضعیت بهتری خواهند داشت. افراد ممکن است از رویارویی با هیجاناتشان، اجتناب کنند و یا آنها را سرکوب کنند،به جای اینکه آنها را احساس کنند، پردازش کنند و درک کنند و وقتی نوبت به فرآیند تصمیم گیری می رسد، ترجیح دهند منطقی باشند تا احساسی!
هیجانات و عواطف بسیار ارزشمند هستند. به طوریکه تصمیمات ما به شدت تحت تاثیر وضعیت هیجانی ما قرار می گیرند.
و اما سوال اینجاست، چقدر هیجانات می توانند تاثیرگذار بر فرآیندهای تصمیم گیری باشند؟
وضعیت تاثیرگذاری هیجانات بر رفتارها و تصمیمات ما، همان فرایند زیستی است که هیجانات برای انجام آن طراحی شده اند. بدین صورت که، هیجانات به سرعت یک تجربه یا موقعیت مشابه قبلی را به صورت اتوماتیک شناسایی و آن را ارزیابی می کنند تا تصمیم ما را مشخص کنند که بتوانیم به سرعت به موقعیت واکنش نشان دهیم.
در حالی که در تصمیم گیری ها ممکن است، هیجانات ما را هدایت کنند، باید بدانیم که آن ها توسط سیستم خودکار "حفظ بقای انسان" هدایت می شوند. این بدین معناست که، هیجانات ما با در نظر گرفتن شرایطی که ممکن است پیش بینی کننده ی ازبین رفتن بقا برای فرد شود، به طور ناخودآگاه طوری عمل کنند که مانع فرد برای انجام کار یا رفتار مشخصی شوند.
توجه به این نکته حائز اهمیت است که هیجانات به دلیل سرعت واکنش بالا به هدف حفظ بقا، ممکن است در تمامی موقعیت های پیش رو دقیق عمل نکنند. به همین دلیل است که سیستم هیجانی، هشدارهای کاذب بسیاری را ارائه می دهد که ما را ملزم می کند پاسخ خود را مجدداً ارزیابی کنیم و بررسی کنیم که آیا آن تصمیم مناسب موقعیت خاص است یا خیر. پس به تنهایی و صرف اتکا به هیجانات از یک طرف، و به طور کلی نادیده گرفتن آن ها و منطقی بودن، نمی تواند مهر تاییدی بر درستی تصمیمات ما باشد.
تحقیقات اخیر نشان داده اند که هیجانات در فرآیند تصمیم گیری منطقی بسیار مهم هستند. آنتونیو داماسیو و همکارانش به این نتیجه رسیدند که در غیاب نشانگرهای احساسی و هیجانی، تصمیم گیری عملاً دست نیافتنی است. احساسات ما تصمیماتی که می گیریم را هدایت می کنند و رضایتمندی ما از نتیجه ی تصمیمات گرفته شده، ممکن است به توانایی ما در درک و تفسیر هیجانات دخیل در تصمیم گیری بستگی داشته باشد. در حالی که در نظر گرفتن و پردازش سیگنال های هیجانی مهم است، باید پاسخ های خود را ارزیابی کنیم و ببینیم که آیا آنها برای موقعیت مربوطه مناسب هستند یا خیر.
ترکیب هوشمندانه ای از اتکا به هیجانات به همراه استدلال و منطق برگ برنده ی تصمیم گیری هاست.
چگونه از هیجانات برای تصمیم گیری موثر استفاده کنیم؟
در اینجا چند مرحله برای استفاده مؤثر از عواطف برای تصمیم گیری موفق آورده شده است:
- از احساسات خود استقبال کنید:
احساسات خود را سرکوب یا نادیده نگیرید. با شناسایی و درک احساسات خود شروع کنید. لحظه ای وقت بگذارید تا بفهمید چه احساسی دارید و چرا در این لحظه این احساس را تجربه می کنید . این فرآیند آگاهانه خودآزمایی برای تصمیم گیری های سالم بسیار مهم است، زیرا احساسات می توانند بر دیدگاه ها و قضاوت های ما تأثیر بگذارند.
- "سوگیری های هیجانی " را فراموش نکنید:
همانطور که اشاره شد؛ به دلیل ماهیت بقای خود، احساسات می توانند سوگیری هایی ایجاد کنند که بر نحوه درک ما از اطلاعات و تفسیر موقعیت ها تأثیر بگذارند. به یاد داشته باشید که مغز هیجانی بیشتر به حفظ امنیت و بقا اهمیت می دهد تا درست بودن. به سیگنال هشدار آن گوش دهید و در عین حال پیام آن را زیر سوال ببرید.
- "تنظیم هیجانی" داشته باشید:
احساسات، (به ویژه احساسات با شدت زیاد) بر توانایی ما برای تصمیم گیری منطقی تأثیر می گذارد. احساسات قوی می تواند قضاوت ما را مختل کند و استدلال یا تفکر انتقادی را به چالش بکشد. به همین دلیل مهم است که احساسات خود را متعادل و متناسب با موقعیت تنظیم کنیم.
- از هیجانات به عنوان راهنما استفاده کنید:
احساسات می توانند به عنوان یک قطب نما عمل کنند و به شما اشاره کنند که چه چیزی برای شما مهم است و یا چه چیزی با ارزش های شما همسو است.با این حال، اجتناب از اجازه دادن به احساسات برای تصمیم گیری ضروری است. اطمینان حاصل کنید که بینش عاطفی_هیجانی را با استدلال منطقی متعادل کنید.
- جنبه ی منطقی مغز خود را به خدمت بگیرید:
مهم است که در فرایندهای تصمیم گیری از ذهن منطقی کمک بگیرید. با انجام این کار، شما از سیستمی که سریع، شهودی و ناخودآگاه عمل می کند به سیستمی که کندتر و کنترل شده تر، منطقی تر و آگاهانه تر است، حرکت می کنید. شما از یک سیستم عاطفی تکانشی و واکنشی فراتررفته و به سیستمی متفکرانه، انعطاف پذیر و استراتژیک می روید.
- زمینه و شرایط را در نظر بگیرید:
وضعیت موجود را ارزیابی کنید و در نظر بگیرید که احساسات ممکن است تحت تأثیر زمینه قرار بگیرند. احساساتی که از تجربیات گذشته یا سوگیری های شخصی ناشی می شوند ممکن است قضاوت شما را مختل کنند. وضعیت کنونی را از گذشته جدا کنید و روی عوامل مربوطه تمرکز کنید.
- اطلاعات مربوطه را جمع آوری کنید:
احساسات می توانند بینش های ارزشمندی ارائه دهند، اما آنها باید با اطلاعات واقعی تکمیل شوند. قبل از تصمیم گیری های مهم، وقت خود را صرف جمع آوری اطلاعات مهم کنید. مزایا و معایب گزینه های خود را تجزیه و تحلیل کنید تا بهترین تصمیمات ممکن را بگیرید.
- بر بالا بردن "هوش هیجانی" تمرکز کنید:
هوش هیجانی توانایی تشخیص و مدیریت موثر احساسات و هیجانات است. عناصر کلیدی هوش هیجانی عبارتند از خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزه، همدلی و مهارت های اجتماعی. با افزایش مهارتهای هوش هیجانی، میتوانید از احساسات برای کمک به تصمیم گیری استفاده کرد بدون اینکه تصمیمات توسط هیجانات کنترل شوند.
- وضعیت را دوباره چارچوب بندی کنید:
چارچوب بندی مجدد به معنای "تغییر آگاهانه طرز تفکر" خود در مورد معنای یک موقعیت هیجانی، به منظور کاهش احساسات منفی است. شما تفسیر خود از یک رویداد را با داشتن افکار محبت آمیز و ابراز همدردی با خود و دیگران تغییر می دهید.
بیایید باهم جمع بندی کنیم:
به طور خلاصه، احساسات نقش مهمی در تصمیم گیری ایفا می کنند و اگر به درستی استفاده شوند، می توانند اثربخشی فرآیند تصمیم گیری را افزایش دهند. به یاد داشته باشید که احساسات بخشی طبیعی از روند انسان بودن هستند و می توانند دارایی ارزشمندی در تصمیم گیری ها برای ما باشند. با ترکیب بینش هیجانی با تفکر منطقی، می توانید تصمیمات موثرتر و منطقی تری بگیرید.
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید
نیک
18 امرداد 1402
متن خوب و قابل تاملی ست.
مدیریت
19 امرداد 1402
ممنونیم از همراهی صمیمانه ی شما.