در این مقاله لغت Validation بهعنوان اعتباربخشی معنا شده است. همچنین برای توصیف این لغت میتوانیم از معانی نظیر تائید یا اصالت نیز استفاده کنیم اما با توجه به محتوای مقاله و نوشتار روانشناسی آن، انگار ترجمه اعتباربخشی میتوانند پرمعناتر باشد.
تعاملات اجتماعی همیشه به آسانی پیش نمیروند. طبیعی است که اغلب افراد با هم اختلافنظر دارند، به یکدیگر دروغ میگویند، خیانت میکنند، احساسات را نادیده میگیرند و یا یکدیگر را تحقیر میکنند.
متأسفانه، یکی از تجربیات ناخوشایند اجتماعی این است که افراد، روشهای زیادی را برای ایجاد آسیب عاطفی (روانی) در یکدیگر، به کار میگیرند.
با در نظر گرفتن این موضوع، ذکر مثالهای زیر که بخشی از زندگی روزمره همه ماست، خالی از لطف نیست:
• یک ترانهسرای نوجوان مشتاق در یک جشن تعطیلات، آهنگ جدیدی را برای خانواده مینوازد. در پایان اجرا، یکی از بستگان با صدای بلند به او کنایه میزند.
• شما با خبر غافل گیر کننده برای همسرتان به خانه میآیید – برای خودتان در بهترین رستوران شهر میز رزرو کردهاید با شنیدن این خبر، او بدون ابراز خرسندی میگوید: آیا واقعاً آن مکان را دوست داری؟! فکر میکنم در انتخاب مکان زیادهروی کردی.
• شما یک ایده برای یک برنامه جدید که ماهها روی آن کار کردهاید به همکاران خود در محل کار ارائه میدهید. با بررسیهای انجام شده، مطمئناً این برنامه جدید برای همه کمک کننده و باعث افزایش بهرهوری خواهد بود. بعد از طرح آن در میان همکاران، یکی از آنها ایده شما را خودخواهانه و بدون فکر میخواند.
• پسر بچهای چهار ساله هیجانزده به دوستانش در زمین بازی پیشنهاد قایم موشک میدهد. یک نفر میگوید این بازی احمقانه است و برای نوزادان است. همه موافقاند و کودک گریهکنان به گوشهای میرود.
در تمام انواع روابط، از جمله روابط عاشقانه، دوستی، روابط کاری و سایر موارد، افراد توانایی زیادی برای تخریب شخصیتی یکدیگر دارند.
اعتباربخشی به احساس یکدیگر به عنوان زیربنای روابط موفق
فراموش نکنید که هیچ 2 نفری دنیا را به یک شکل نمیبینند. مسائلی در هنگام بروز تعارضات به وجود میآید نشات گرفته از این واقعیت است. زمانی که افراد بر سر موضوعی بحث میکنند، آشکار است که (الف) آنها موقعیت را بسیار متفاوت از یکدیگر میبینند و (ب) درک موقعیت الف برایشان سخت است. به بیان دیگر دیدگاههای متفاوت است و در پذیرش این تفاوت در یکدیگر ناتوان هستیم.
یکی از ویژگیهای اصلی عملکرد روانشناختی، توانمندیهای مبتنی بر هیجان مانند هوش هیجانی، هوش اجتماعی و همدلی است. عنصر اساسی هر یک از این موارد مربوط به مهارتهایی است که با درک واقعی احساسات و جهانبینی دیگران مرتبط است. این تواناییهای همدلانه، ظرفیت اعتبار بخشیدن به افکار، احساسات و اعمال دیگران و نیز توانایی ایجاد احساس درک و شنیدن دیگران را به وجود میآورد. تمایل به اعتبار بخشیدن به افکار، احساسات و اعمال دیگران، ارتباط مستقیم با توانایی ما در ایجاد روابط اجتماعی محکم دارد. ایجاد احساس اعتبار در افراد، قطب مخالف تحقیر، توهین یا طرد کردن آنهاست. اعتباربخشی به دیگران احساس درک، دیده شدن و شنیدن شدن میدهد؛ و اگر کسی بتواند واقعاً دیگران را درک کند، بیشک روابط قوی، واقعی و قابل اعتماد با دیگران خواهد ساخت.
اعتبار و عشق
در حالی که اعتبار دادن به دیگری در هر نوع رابطه، به ویژه در انواع روابط عاشقانه، امر حیاتی است، با در نظر گرفتن این واقعیت که همه ما به درک و دیده شدن نیاز داریم، میتوانیم این مهارت را به عنوان کاتالیزور روابط عاطفی معرفی کنیم. داشتن شریکی که احساسات شما را درک کرده و تأیید میکند یقیناً با رضایت شما از آن رابطه همراه است. چنین اعتبار بخشی عزت نفس و اعتماد به نفس فرد را تقویت کرده و ایجاد حساس ارزشمندی و مهم بودن میکند. اگر به طور مؤثر برای معتبر ساختن صدا، احساسات و اعمال شریک زندگیتان در ذهن او قدم بردارید، به همسرتان نشان میدهید که او را درک میکنید، برایش ارزش قائل هستید، میتواند به شما اعتماد کرده و روی شما حساب باز کند تا افکار و احساسات خود را با شما به اشتراک بگذارد. به طور خلاصه اعتبار متقابل را میتوان به عنوان یکی از ویژگیهای اساسی هر رابطه عاشقانه واقعی در نظر گرفت.
بی اعتبار سازی و مسموم کردن یک رابطه
همانطور که شاید بدانید، تمامی مسائل با اعتبار بخشی رفع نمیشوند چرا که روابط انسانی اغلب مملو از تعارض و مشکلات است. در این میان، در نظر گرفتن روابط مشکلساز به عنوان روابطی که به طور قابلتوجهی فاقد اعتباربخشی هستند مفید خواهد بود. این فرضیه به ما کمک میکند تا آنها را روابطی تعریف کنیم که طرفین رابطه به طور منظم افکار، احساسات یا اعمال طرف مقابل را نادیده میگیرند، یا به نحو دیگری بیاعتبار میکنند. در الگوی بیاعتبارسازی متقابل، انواع پاسخهای توأم با نادیده گرفتن، توهین یا غیر همدلانه را شاهد هستیم. چنین حالتی ممکن است زمینهساز شروع مشاجره باشد. آیا تا به حال در مورد مفهوم بحث و دعوا فکر کردهاید؟ مشاجره با دیگری زمانی اتفاق میافتد که احساس و افکار یک طرف یا هردو نفر بی اعتبار شده باشد. به مثال زیر بهعنوان نمونه گفتگو بین یک زوج توجه کنید:
واقعاً نمیتوانم تحمل کنم که ظروف کثیف را در سینک رها میکنی. این کار منزجر کننده است. چرا انجامش میدهی؟»
خوب به نظر میرسد تو نمیدانی که من چقدر باید کار کنم تا بچهها را برای فعالیتهای بعد از مدرسه به اطراف شهر ببرم. چطور این را نمیبینی.
تو قدردان زحمات من در این زندگی نیستی. تو اصلاً به کار من اهمیت نمیدهی.
این مثالها که برای مشخص کردن نوع مشاجرهای که ممکن است در هر خانوادهای پیش بیاید طراحی شده است، میتواند به عنوان الگوهای بی اعتبار سازی متقابل در نظر گرفته شود. در این مثال، هر یک از طرفین در حال انتقاد از دیگری است و این گام اول در مسیر بی اعتباری است. مثالهای بیان شده به جای ایجاد احساس درک متقابل و قدردانی که محتوای اصلی اعتبار سازی است به وضوح حالت دفاعی و بی اعتبار شده پاسخها نمایان میکند. زمانی که عمیقاً بر ارتباط عشق و اعتبار بخشی تأمل میکنیم، خواهیم دید که این الگوی بی اعتبار سازی متقابل فرسنگها با تعاملات عاطفی در یک رابطه عاشقانه فاصله دارد.
تمرینی برای رابطه: اعمال اعتبار بخش و بی اعتبار کننده خود را بشمارید.
اگر در رابطهای هستید که تمایل به ارتقا و بهبود آن دارید، شاید این چارچوب مبتنی بر اعتبار بخشی به یکدیگر ممکن است مفید واقع شود. چنین ساختاری امکان تفکر و وارسی هرگونه رفتاری ما را در یک رابطه در اختیارمان قرار میدهد تا از این طریق به ارزیابی آن بپردازیم و مشخص کنیم که آیا رفتار و عمل مورد نظر اعتبار بخش، خنثی یا بی اعتبار کننده است.
با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا به یک نکردن بسیار ساده میپردازیم که میتواند در ارزیابی رفتارتان با توجه به مدل ارائهشده به شما و شریک عاطفیتان کمک کند.
- در گام نخست، در مورد اهمیت اعتبار بخشی در رابطه و همبستگی آن با شکل گیری عشق در زندگی با شریک عاطفیتان صحبت کنید.
- در گام بعدی به صراحت یا به طور ضمنی، مثالهای از اعمال اعتباربخشی یا بی اعتبار کننده در رفتار خودتان را نسبت به تعاملتان با شریک عاطفی خود بیان کنید. لزومی به ثبت کتبی آنها نبوده و شما صرفاً میتوانید با یادداشت برداری ذهنی به آن بپردازید.
- در گام پایانی، این تکنیک را در زمینههای مختلف بکار ببندید تا متوجه سهولت بیشتر در تعاملات خود از طریق این اعتبار بخشی شوید.
اگر این تمرین را انجام میدهید و اعمال اعتبار بخش خود را بیشتر از اعمال باطل کننده خود ارزیابی میکنید، آن را به عنوان یک امتیاز مثبت در نظر بگیرید؛ اما اگر شرایط بالعکس بود یعنی اعمال بی اعتبار کننده شما در تعاملاتتان با شریک عاطفی خود بیشتر از اعمال اعتبار بخش است، این احتمال وجود دارد که با چالشهایی روبهرو شوید. نکته قابل توجه این است که این فعالیت میتواند به هر فردی کمک کند تا نسبت به نوع تمایلاتش و همچنین اعمال خود در قابل شریک عاطفی آگاهی پیدا کند.
اگر شما و شریک زندگیتان هر دو متعهد و خواهان این تغییرات در رابطه خود برای ارتقا آن هستید، میتوانید از این چارچوب اعتباربخشی و ارزیابی آن جهت رفع مشکلات ارتباطی خود استفاده نمایید. علاوه بر این، این مدل راهکار بسیار سادهای برای هدایت ارتباط به سمت و سوی مثبت ارائه داده است. راه بسیار سادهای را برای کمک به سوق دادن چنین ارتباطی در جهت مثبت ارائه میدهد: تلاش و تمرین برای جایگزینی رفتار اعتبار بخش به جای رفتار بی اعتبار کننده. با توجه به نقش کلیدی اعتبار بخشی و ارزیابی آن در روابط موفق میتوان گفت که تغییرات حاصل در هسته مرکزی رشد رابطه رخ خواهند داد.
نتیجهگیری
رابطه عاطفی شاید یکی از مهمترین تجربیات انسانی به شمار برود. بنابراین اصلاً جای تعجب ندارد که تائید یا اصالت بخشی (اعتباربخشی) به احساسات، افکار و رفتار شریک عاطفی اینقدر مهم است. همچنین، الگوهای بیاعتبار کننده، میتوانند تأثیر بسیار مخربی در رابطه عاطفی داشته باشند.
آیا میخواهید روابط خود را در مسیر عشق و علاقه و مثبت نگری پیش ببرید؟ برای نیل به این هدف لازم است که عاقلانه و با در نظر گرفتن میزان اهمیت اعتبار بخشی، نتایج مثبتی مبتنی بر رابطه خود شکل دهید. آیا میخواهید مورد محبت و قدردانی دیگران قرار بگیرید؟ پس کاری کنید که اطرافیان شما در ارتباط با شما فارغ از جنس رابطه، احساس درک شدن عمیق، دیده شدن و موردتوجه قرار گرفتن کنند.
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید