قدرت نقش مهمی در روابط بازی میکند، ولی موضوع همیشه سلطه و سلطهپذیری نیست. موضوع معمولاً نقشی است که هر کدام از طرفین بر عهده میگیرد زمانی که با چالش یا موقعیتی ویژه مواجه میشوند. «بازی قدرت» در رابطه به آن نقشها و راههای تعاملی اشاره میکند که بر رفتار شریک زندگی اثر میگذارد. زمانی که توازن قدرت به هم بریزد، ممکن است به شکلهای متعددی خودش را نشان دهد، ازجمله تنفر، دعواهای بیپایان و فاصلۀ عاطفی. شناختن بازیهای قدرت رایج میتواند یاریتان کند که تعارضها را حل کنید و رابطهای متعادلتر و از نظر عاطفی امنتر خلق کنید. لی فیلیپس، کارشناس مددکاری اجتماعی بالینی و رواندرمانگر اهل نیویورک، اینگونه توضیح میدهد: «اگر بخواهیم خلاصهاش کنیم، میشود این که همۀ آدمها در رابطه دلشان میخواهد احساس کنند که دیده میشوند و حرفشان شنیده میشود. اگر بتوانند به همدلی اعتبار بدهند و نشانش بدهند، شفا و تعادل وارد رابطهشان میشود.» فیلیپس میگوید که اعتبار بخشیدن به یکدیگر به معنای تأیید تمام و کمال یکدیگر نیست، بلکه درک واقعیت شریک عاطفیتان است.
به اعتقاد امیلی هِرد، رواندرمانگر حوزۀ خانواده و ازدواج در کالیفرنیا، عدم تعادل قدرت در روابط معمولاً حول مضامین خاصی ایجاد میشود، ازجمله:
• مسائل اقتصادی
• صمیمیت جنسی
• تصمیمگیری
• وظایف و مسئولیتها
امیلی هِرد توضیح میدهد که وقتی دارید تلاش میکنید این مسائل یا شکلهای دیگری از عدم تعادل قدرت را حل کنید، این سه وضعیت رایج ممکن است رخ دهد:
• درخواست/کنارهجویی
• فاصلهگیرنده/تعقیبکننده
• ترس/شرم
هِرد میگوید: «با به رسمیت شناختن بازی قدرت در رابطه، به هرکدام از این مضامین میتوان پرداخت، چه یکی از تصمیمهای اساسی زندگی باشد و چه اختلاف نظری جزئی.»
درخواست/کنارهجویی
هِرد میگوید که در وضعیت درخواست/کنارهجویی یکی از طرفین احساس میکند نیازهایش برآورده نمیشود و شریکش دارد خواستههایش را نادیده میگیرد.
«درخواستکننده» ممکن است احساس کند که مدام چیزی میخواهد، ولی شریکش اهمیتی نمیدهد و برآوردهاش نمیسازد. چنین حالتی ممکن است منجر شود به:
• ناکامی
• تنفر
• فریاد زدن
• ناسازگاری
در مقابل، «کنارهجو» خواستههای شریکش را با اجتناب و دوری کردن رفع و رجوع میکند. چنین فردی ممکن است تلاش کند که در رابطهاش حدومرزی تعریف کند، ولی واضح و روشنش نمیکند. هِرد در این باره اینطور توضیح میدهد: «بعضیها شاید احساس کنند شریکشان از آنها میخواهد مسئولیت بیشتری بپذیرند؛ درنتیجه، در اقدامی از سر نافرمانی، از خواستۀ او اجتناب میکند. چنین حالتی معمولاً باعث میشود دعواهایی بزرگ بر سر مسائلی کوچک شکل بگیرد، مثل شستن ظرفها.»
چگونه میتوان تغییرش داد
هرد معتقد است در هستۀ وضعیت درخواست/کنارهجویی اعتماد از بین میرود، یعنی یکی از بنیادهای هر نوع رابطهای. «درنهایت میرسیم به حفظ توافق و ارتباط محترمانه.» این که شریک شما نیازهایتان را درک کند خیلی مفید است. میتوانید بیان چنین جملههایی را امتحان کنید: «من احساس میکنم در فلان موضوع حمایت بیشتری لازم دارم. تو براش چی کار میتونی بکنی؟» یا «من احساس میکنم داری ازم ناامید میشی. میشه از انتظارات دوطرفهمون شفافتر حرف بزنیم؟» گام اول این است که هر دو طرف مصمم باشند به یکدیگر گوش کنند و از رفتارهایی که ممکن است طرف مقابل را بیازارد پرهیز کنند.
فاصلهگیرنده/تعقیبکننده
وضعیت فاصلهگیرنده/تعقیبکننده زمانی در رابطه رخ میدهد که یکی از طرفین بیش از دیگری مایه میگذارد و بیشتر وقتها ابتکار عمل را در دست میگیرد. این نوع بازی قدرت ممکن است به سبک دلبستگی شما نیز مرتبط باشد. سبکهای دلبستگی به پیوندهایی ربط دارند که شما در کودکی با مراقبان اولیهتان شکل دادهاید. فیلیپس میگوید که اگر مراقب اولیۀ کودک تشویق و حمایت را به رسمیت بشناسد و فراهم سازد، آن کودک «حس خود» قویتری پیدا میکند. اگر مراقب کودک حمایت عاطفی نداشته باشد (مثلاً پدر یا مادر اجتنابی)، ممکن است به احساساتی از قبیل طرد، انزوا و ترس منجر شود. فیلیپس میگوید: «نتیجۀ همۀ اینها در بزرگسالی میشود جستجوی شریکی که کمک کند زخمهای کودکی التیام پیدا کنند. و همین عدم تعادل قدرتی را میسازد که معمولاً مشاهده میکنم. یکی از طرفین میشود حداکثری (انرژی به بیرون – مواجهشونده) و دیگری میشود حداقلی (انرژی به درون – کنارهجو).» هِرد معتقد است زبانهای متفاوت عشق (راههایی که ما با آنها عشق میدهیم و عشق میگیریم) هم میتوانند در این میان به ایفای نقش بپردازند. به عنوان مثال، روش ابراز عشق و علاقۀ یک نفر ممکن است فرستادن روزانه ده پیغام عاشقانه برای شریکش باشد. شریکی که با این شکلهای ابراز عشق آشنا نباشد و با آنها احساس نزدیکی نکند، ممکن است درنهایت احساس کند که زیر بارِ این همه توجه دارد غرق میشود.
چگونه میتوان تغییرش داد
پیشنهاد هِرد این است که از منطقۀ امن خودتان بیرون بیایید. مثلاً فرد فاصلهگیرنده میتواند آغازکنندۀ برنامهریزی یک قرار یا ایجاد صمیمیت بیشتر بشود. هرد میگوید: «شاید اولش کمی عجیبوغریب به نظر برسد، ولی درواقع میتواند توازن قوای سالمی بین شما و شریکتان ایجاد کند.» هنگام پرداختن به این وضعیت قدرت، یک کار مفید این است که بیندیشید طرف مقابلتان دوست دارد چگونه به او عشق ورزیده شود، بهجای اینکه خودتان دوست دارید چگونه به شما عشق ورزیده شود. اگر هر دو نفر به این نکته بیندیشند، هر کدامشان همان چیزی را دریافت میکنند که لازمش دارند و به شریکشان همان چیزی را میدهند که خود او ترجیح میدهد.
ترس/شرم
بازی قدرت ترس/شرم ممکن است از ناایمنیها یا درد عاطفی یکی از شریکها یا هر دو آنها به نفع خود سوءاستفاده کند. این وضعیت غالباً به ترس یا اضطرابی مربوط میشود که یکی از دو طرف رابطه تجربه کرده است و نیز به نحوۀ استنباط شرم یا رفتارهای اجتنابی طرف مقابل. همین موضوع هم به نوبۀ خود میتواند به کنارهجویی یا رفتارهای پرخاشگرانه منجر شود. چنین وضعیتهایی معمولاً در تروماهای حلنشدۀ گذشته ریشه دارند.
چگونه میتوان تغییرش داد
هِرد میگوید حل کردن وضعیت ترس/شرم به اعتماد، آسیبپذیری و فضایی برای پردازش نیاز دارد. او اینطور توضیح میدهد: «آسیبپذیری خودتان را به زبان بیاورید و به شریکتان اعتماد کنید که آنقدری برایتان اهمیت قائل است که قدردانش باشد. اگر میدانید که شریک شما از رابطۀ قبلیاش هنوز سابقۀ تروما دارد، کمکش کنید که حس کند حمایت میشود.» هرد توصیه میکند که «اگر احساس میکند شرم شما از ظاهرتان و تصویر بدنتان برمیآید، این آسیبپذیری را صادقانه به شریکتان بگویید. به او اعتماد کنید که دوستتان دارد و هیچ وقت از این مسئله علیه شما استفاده نمیکند.» این میتواند مثال خوبی باشد: «من لباس شنا که میپوشم خجالتزده میشم، چون تازگیها وزنم رفته بالا. میترسم تو همهش حواست به دیگران باشه و من رو باهاشون مقایسه کنی.» پاسخ غیرعاشقانه میشود این که: «خب پس چرا ورزش نمیکنی، اگه دلت میخواد اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشی؟» ولی پاسخ عاشقانه چنین چیزی میشود: «متأسفم که تو چنین احساسی داری. از این به بعد حواسم هست که مدام بهت یادآوری کنم تو چقدر برای من جذابی.» دریافت کمک و حمایت از متخصص سلامت روان نیز میتواند گامی کلیدی باشد در پرداختن به تروما و سایر چالشهای عاطفیای که یکی از طرفین یا هردو نفر با آنها درگیرند.
در رابطه چگونه میتوان توازن قدرت برقرار کرد؟
اعتماد، ارتباط و گفتگو و همچنین آسیبپذیری هر دو نفر لازمۀ ایجاد تعادل قدرت در رابطه است. با این روشها میتوانید ایجاد تعادل در رابطهتان را آغاز کنید:
• پذیرا و صادق بودن: صداقت در رابطه اعتماد و صمیمیت خلق میکند و رابطه را استحکام میبخشد.
• مصالحه: بودن در رابطه یعنی شما همیشه فقط راه خودتان را نمیروید. تلاش کنید دیدگاههای متفاوت را به رسمیت بشناسید و مشتاقانه از خودتان مایه بگذارید و متقابلاً دریافت کنید.
• احترام به حدومرزها: تلاش کنید نیازها و اولویتهای شریکتان را بشنوید و به آنها احترام بگذارید.
• حمایت از علاقهمندیهای فردی: یکدیگر را تشویق کنید که اهداف شخصی و حرفهای را دنبال کنید، دوستان و خانوادهتان را ببینید و به کارهایی بپردازید که از انجام دادنشان لذت میبرید.
• منصفانه بحث کنید: ایجاد اختلاف نظر طبیعی است. هنگام بحث دربارۀ اختلاف نظر، تلاش کنید فقط به همان موضوع بپردازید و از سرزنش پرهیز کنید. اگر لازم است کمی آرام شوید، میتوانید استراحت کوتاهی بدهید و بعد دوباره گفتگو را از سر بگیرید.
• اعتماد: سعی کنید حرفهای شریکتان را درست فرض کنید و نیت او را مثبت بدانید.
چه هنگامی باید کمک گرفت
اگر ایجاد توازن قدرت در رابطهتان برایتان دشوار است، کمک گرفت از زوجدرمانگر میتواند مفید باشد.
وجود این نشانهها نیز میگوید که وقتِ کمک گرفتن است:
• گیر کردن در دعوایی بیپایان بر سر موضوعات تکراری
• احساس خشمگین، متنفر یا دور بودن از شریکتان
• رابطۀ جنسی کاهشیافته یا کمبود صمیمیت عاطفی و جنسی
• خیانت در رابطه
• سروکار داشتن با درد عاطفی ناشی از چالشهای شخصی
بیایید جمعبندی کنیم
بازیهای قدرت در رابطه به روشهای مختلفی مربوط میشود که رفتارهای دو شریک بر یکدیگر اثر میگذارند. درخواست/کنارهجویی، فاصلهگیرنده/تعقیبکننده و ترس/شرم سه نوع رایج از آنهاست. برای تغییر موازنۀ قدرت در رابطهتان به اعتماد، آسیبپذیری و ارتباط صادقانه و محترمانه نیاز دارید. کمک گرفتن از زوجدرمانگر مجرب نیز میتواند مفید باشد.
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید