تجربه نادیده گرفته شدن از سوی دیگران، انصافاً تجربه تلخی است. نادیده گرفته شدن احساس تنهایی عجیبی به ما میدهد. نیاز به دیده، و شنیده شدن در انسان وجود دارد و یکی از اساسیترین نیازهای انسانی به شمار میرود. بسته به اینکه چرا احساس میکنید نادیده گرفته شدهاید و این نادیده گرفته شدن چه احساسی در شما ایجاد میکند، میتوانید با چند روش مختلف بر احساس نادیده گرفته شدن خود غلبه کنید. در برخی شرایط شرمآور یا استرسزا، نادیده گرفته شدن لحظهای و موقتی هم ممکن است بهعنوان یک موضوع بزرگ آزار دهنده باشد. در واقع اگر همیشه از سوی دیگران نادیده گرفته میشوید و اهمیتی در خور شخصیتتان برای شما قائل نیستند جای بحث و گفتگو دارد.
اگر بدانید در جمعی متوجه حضور شما هستند، و با این وجود شما را نادیده میگیرند وقتی شروع به صحبت میکنید و نظرات خود را آزادانه بیان میکنید آن افراد کاملاً بهتزده میشوند و جا می¬خورند چرا که به وضوح حضور خود را اعلام کردهاید و دیگر نمیتوانند شما را نادیده بگیرند. آن دسته از افراد که میخواهند شما را نادیده بگیرند، حین مکالمات و گفتگو، حرفتان را قطع کرده و خودشان شروع به صحبت میکنند، چرا که میخواهند به نوعی مانع از حضور شما شوند. دیگر اینکه کمکها و همکاریهای شما در مدرسه یا محل کار را کم اهمیت و بیارزش جلوه میدهند و بابت قدردانی صحبتی به میان نمیآورند.
با گذشت زمان، این عدم موفقیت در پذیرفتن حضور شما و رفتاری مانند اینها این را میرساند که شما موجودی وابسته و کماهمیت هستید میتواند احساس بدتری نسبت به احساس نادیده گرفته شدن در شما ایجاد کند. در عوض، شما احساس طردشدگی و بیاهمیت بودن خواهید داشت، انگار که اصلاً مهم نیستید و حتی انگار وجود خارجی ندارید.
این نادیده گرفته شدن ناخواسته از سوی دیگران، میتواند عزت نفس و اعتماد به نفس شما را از بین ببرد، اما لازم نیست یک تجربه مادامالعمر باشد و اگر یکبار تجربه کردید قرار است همیشه اینطور باشد. بینش عمیقتر در مورد اینکه چرا ممکن است احساس کنید نادیده گرفته شدهاید میتواند به شما کمک کند گامهای احتمالی برای دیده شدن و شنیده شدن را جستجو کنید و یاد بگیرید.
چرا احساس میکنم این قدر از سوی دیگران نادیده گرفته میشوم؟
تجربه طرد شدن از سمت اجتماع بهطور تصادفی یا عمدی بهراحتی میتواند موجب احساس طردشدگی بدی را در ما ایجاد کند. موضوعات دیگری نیز در این زمینه دخیل هستند که در ادامه به آنها میپردازیم:
بیتوجهی یا سوءاستفاده عاطفی در دوران کودکی
اگر والدین در دوران کودکی و نوجوانی توجه کمی به شما داشته باشند، میتواند احساس بیاهمیت بودن و طردشدگی شما را در بزرگسالی به دنبال داشته باشد. شاید آنها از روشهای سختگیرانه برای تربیت شما استفاده کردهاند و قوانین سفت و سخت آنها برای تربیت به شما تحمیل شده باشد. و یا برای برآورده ساختن نیازهای عمومی شما با بی میلی رفتار کردهاند. لازم نیست والدین نامهربان بوده باشند تا دلیلی بر نادیده گرفتن و یا مورد بیمهری قرار داده شدن شما باشند. شاید این تصور برایتان ایجاد شود که آنها بیش از شما به همدیگر اهمیت میدادند و یا اینکه وجود شما خیلی برایشان اهمیتی نداشته که در بینشان باشید یا خیر. هر یک از این تجربهها میتواند شما را به سمت حرکتی خاص در زندگی سوق داده باشد و یا تلاشی باشد تا حد ممکن تأثیری شاید کم روی شما بگذارد.
موضوع نادیده گرفته شدن، گاهی اوقات ممکن است سبب این شود احساس قدرت بدهد، زیرا میتواند احساس ایمنی ایجاد کند از این جهت که بگویید خوب پس کسی به من آسیبی هم نمیرساند. اما وقتی می¬خواهید با دیگران ارتباط برقرار کنید که با شما به عنوان فردی باارزش رفتار کنند، احساس نادیده گرفته شدن ماندگار، و مردد بودن در این وضعیت، باعث میشود احساس عدم وفاداری و ناکامی از طرف مقابل داشته باشید و فکر کنید که به اندازه کافی ارزشمند نیستید.
زورگویی و قلدری
طردشدگی اجتماعی به سادگی یکی از راههای بسیاری است که میتواند موجب درد و مشکلات متعددی در کودکان شود.
اگر در تمام دوران نوجوانی و بلوغ نادیده گرفته شدهاید و در حاشیه بودید یعنی اینکه نظر و وجود شما خیلی برای اطرافیان مهم نبوده، در بزرگسالی همچنان ترس از رها شدن و طردشدگی خواهید داشت حتی اگر برای مدت طولانی هم مورد توجه بودن را تجربه کرده باشید.
بسیاری از دانشآموزان رنگینپوست نیز در مدرسه احساس نادیده بودن میکنند و میگویند برخی معلمها هستند که رفتارهای تبعیضآمیز از خود نشان میدهند، مثلاً: وقت و انرژی بیشتری را به دانشآموزان سفیدپوست اختصاص میدهند، و با آنها از روی بیتوجهی رفتار میکنند.
پیامهای آشکار یا ضمنی اینچنینی که از دیگران دریافت میکنیم ، میتواند مایه رنج و ستم درونی باشد، که همین موضوع به نوبه خود ممکن است شما را برای به چالش کشیدن برخی ایدهها در درونتان ناامید سازد و سبب کاهش میزان اعتماد به نفس شما نسبت به تواناییهایتان شود.
کمرویی
خجالتی بودن به این معناست که به طور کلی سر صحبت را باز کردن با افراد جدید برایتان دشوار است. شما ممکن است منتظر بمانید تا دیگران اولین حرکت را برای برقراری ارتباط بردارند، از آنچه دیگران درباره شما فکر میکنند نگران هستید و از صحبت با افراد جدید خودداری میکنید، مگر اینکه آنها خودشان به شما نزدیک شوند و شروع به صحبت کردن کنند. خجالتی بودن معمولاً شامل برخی کشمکشها هم میشود. ممکن است بخواهید مورد توجه قرار نگیرید زیرا از تعامل با دیگران احساس معذب بودن میکنید، اما از طرفی در درونتان همچنان میخواهید یک دوست داشته باشید. با این وجود تا وقتی در حالتی نامطمئن منتظرید ببینید چه اتفاقی میافتد و اینکه آیا دیگران برای وجود شما ارزشی قائل میشوند یا خیر، ممکن است از طرف دیگران کاملاً نادیده گرفته شوید. و هرچه این اتفاق بیشتر بیفتد، احتمال احساس نادیده گرفته شدن بیشتر است.
علائم سلامت روان را بهتر بشناسیم
وقتی صحبت از نگرانیهای مربوط به بهداشت روان به میان میآید، موضوع نادیده گرفته شدن میتواند معنای چندلایهای داشته باشد.
نگرانیهای بهداشت روان مانند افسردگی یا اضطراب اجتماعی، ممکن است شما را وادار به این کند که از وقتگذرانی با دیگران اجتناب کنید. سرانجام، ممکن است دوستان و عزیزانی که با آنها در ارتباط بودید به عقبنشینی شما در رابطه پاسخ مشابه بدهند و مقابله به مثل کنند، در نتیجه آنها هم ارتباطشان با شما را قطع میکنند. یعنی شما در رابطه سرد رفتار کنید و آنها هم همین طور در نتیجه صمیمیت و رفاقتی صورت نمیگیرد.
والدین، معلمها و سایر عزیزان میتوانند باعث ایجاد حس نادیده گرفتن شوند اگر:
اول: علائم شما را نادیده بگیرند.
دوم: شما را به خاطر ناراحتی و پریشانی سرزنش کنند بطوریکه برای حس ناراحتی که دارید مقصر شناخته شوید.
سوم: جملاتی مانند اینها را تکرار کنید"همه گاهی اوقات چنین احساسی دارند" یا اینکه "فقط باید بیشتر تلاش کنید" .
احساس نادیده گرفته شدن چه میزان ضرر دارد
احساس مداوم نادیده گرفته شدن یا کم اهمیت بودن میتواند پریشانی عاطفی در پی داشته باشد، از جمله احساس:
1. عصبانیت
2. حسادت
3. شرمآور
4. غمگینی
همچنین میتواند بر نوع نگرش شما نسبت به روابط پیرامونتان تأثیر منفی بگذارد، ارتباط شما با دیگران را دشوارتر کرده و منجر به خستگی عاطفی شود.
متخصصان روانشناسی دریافتهاند، تجربه طرد شدن میتواند درد واقعی ایجاد کند. هنگامیکه احساس میکنید بارها و بارها نادیده گرفته شدهاید، ممکن است خود را فرومایه و شایسته این بدانید که شاید واقعاً لایق چنین بیاحترامی هستید. این باور میتواند احساس ارزشمند بودن شما را کاهش دهد و ممکن است دیگر از جستجوی ارتباطاتی که میخواستید داشته باشید جلوگیری کند چرا که می-خواهید به این نادیده گرفته شدن خاتمه دهید.
وقتی احساس نادیده گرفته شدنهای متعدد، شما را به سمت خاموش شدن و ساکت ماندن سوق میدهد، ممکن است در طول زندگی متوجه اثرات دامنهدار آن شوید.
شاید در جلسات کاری جرئت حرف زدن نداشته باشید و فقط یک شنونده باشید، زیرا هیچ کس هرگز به حرف شما توجه نمیکند و تلاش شما را ، و تحت فشار بودن شما را نمیبیند. سرپرست شما، متوجه عدم مشارکت شما شده و آن را در بررسی بعدی خود ذکر میکند.
طردشدگی اجتماعی همچنین میتواند باعث شود از دیگران جدا شوید. احساس تنهایی، انزوا یا جدا شدن از دنیا میتواند در افسردگی و سایر علائم سلامت روان نقش مهمی داشته باشد. به طور کلی تنهایی را به حضور در جمع ترجیح میدهید.
همچنین آگاهی و درک از احساس نادیده گرفته شدن میتواند بر نحوه ابراز احساسات شما با اطرافیان تأثیر بگذارد. اگر در کودکی والدین داشتید که احساسات شما را نادیده گرفتهاند، یا اعتباری برای آن قائل نبودند، به احتمال زیاد یاد گرفتهاید بهجای اینکه احساس خود را با دیگران در میان بگذارید، سرکوبشان کنید. در بزرگسالی ممکن است بهجای ابراز صریح و آشکار احساسات، آنها را پنهان کنید.
این عادت اغلب باعث ایجاد تنش و درگیری ناخواسته با دوستان و شرکا شما میشود.
چطور مورد توجه قرار خواهیم گرفت
راه حل ایده آل برای کنترل احساس نادیده گرفتن شما، میتواند کاملاً به این بستگی داشته باشد که بدانید اصلاً چرا و به چه دلیل چنین احساسی در شما ایجاد میشود. اگرچه این احساس اغلب بدون دخالت و تقصیر خود شما اتفاق میافتد، اما هنوز هم میتوان تغییراتی ایجاد کرد که به روشهای مثبت و مثمر ثمر زاویه دید شما ارتقا یابد.
مرزهای مشخصی تعیین کنید
دوستان و عزیزانی که از شما غافل میشوند و کم توجهی میکنند ممکن است بهطور عمد این کار را نکنند. این باعث نمیشود که رفتارهای آنها کمتر آسیب بزنند، اما به این معنی است که با یک گفتمان میتوان تفاوتی مثبت ایجاد کرد.
شما ممکن است ابتدا با بیان اینکه احساس خود را توضیح میدهید شروع کنید و سپس با بیان راه حل ممکن، به ادامه گفتگو بپردازید.
احساس خود را به دوستان، اینگونه ابراز کنید:
من احساس آسیب روحی و تنهایی میکنم وقتی شما با هم هستید و من را نادیده میگیرید. دوست دارم برای دفعه بعد من هم در جمع شما دعوت داشته باشم.
احساس خود را به شریک عاطفی، اینگونه ابراز کنید:
”من ناامید میشوم وقتی پیامها و تماسهای من را برای روزها نادیده میگیری و بدون پاسخ میگذاری. من در یک رابطه احساسی به برقراری ارتباط منظم و مداوم احتیاج دارم، بنابراین از این به بعد دوست دارم حداقل ظرف گذشت یک روز از پیامی که میفرستم جوابی از تو بشنوم و پاسخم را بدهی. "
اگر بهطور مرتب احساس میکنید از رویدادهای اجتماعی طرد شدهاید، ارزش این را دارد که اولین حرکت را انجام دهید و خودتان دعوت نامههایی را صادر کنید و وارد جمعهای اجتماعی شوید. افراد ممکن است به سادگی از علاقه شما مطمئن نباشند، به خصوص اگر تمایل به کمرویی یا درونگرایی داشته باشید، یا اینکه بدانند دعوت نامههایی را در گذشته رد کردهاید و از حضور در جمع امتناع ورزیدهاید.
برقراری ارتباط به شکل جسورانه و بیمحابا را امتحان کنید
گاهی اوقات شاید خواست شما برای برقراری یک ارتباط واقعاً خواست قلبی طرف مقابل هم باشد.
ارتباط قاطعانه، یا بیان صریح افکار و احساسات، به شما این امکان را میدهد که از نیازهای شخصی خود دفاع کنید و به دیگران یادآوری کنید که نظر شما مهم است و اینطوری به خود اهمیت میدهید . این نوع ارتباط میتواند در هر شرایطی به شما کمک کند.
اگر کسی ناخواسته شما را نادیده بگیرد، ممکن است با احتیاط بیشتری به جلو برود و شیوه رفتارش را اصلاح کند. حتی اگر آنهایی هم که از روی عمد شما را نادیده گرفتند، دیگر میدانند که شما تمایلی به نادیده گرفته شدن ندارید و آنها هم با شما به شکل بهتری رفتار میکنند.
هرچه نظر و نیازهای خود را محکمتر و با قاطعیت تعیین کنید، نادیده گرفتن این نیازها – یا نادیده گرفتن شخص شما برای دیگران دشوارتر خواهد بود و در نتیجه دیگر نمیتوانند شما را نادیده بگیرند.
با احساسات خود در تماس باشید
به هیچوجه تجربهای غیرعادی نیست اگر برای بیان احساسات خود در تقلا و کشمکش باشید چرا که در کودکی خود، نادیده گرفته شدن را تجربه کردهاید. برای هر یک از احساسات خود ارزش قائل شوید.
با این وجود، دشواری در ابراز احساسات، میتواند برداشتهای حاکی از زبان بدن و حالتهای چهره شما را سختتر کند. مردم از نزدیک شدن خودشان به شما دچار تردید میشوند چرا که به درستی نمیدانند آیا پذیرای آنها هستید، آیا علاقهای به مصاحبت با آنها دارید یا خیر.
احساس نادیده گرفته شدن یا طرد شدن میتواند به عنوان نتیجه غیرمستقیم از بازخورد احساسات شما نسبت به دیگران هم باشد. شما روی خوش نشان نمیدهید آنها هم خودشان را به شما نزدیک نمیکنند.
از سوی دیگر سرکوب عاطفی میتواند بر سلامتی و حال خوب شما تأثیر بگذارد. از اینکه مدتی برای کاوش در احساسات خود وقت بگذارید تا راحتتر بتوانید احساسات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید هیچگاه ضرر نخواهید کرد.
برای اینکه راحتتر احساسات خود را بشناسید و آن را با دیگران به اشتراک بگذارید لازم است بدانید:
اول: یک دفترچه یادداشت برای وقایع و خلق و خوی روزانه درست کنید.
دوم: مراقبه کنید
سوم: ابراز احساس کردن با افرادی که به آنها علاقه داریم
با یک روان درمانگر صحبت کنید
فراموش نکنیم که همیشه میتوانیم با یک متخصص سلامت روان، در مورد چالشهای خود حرف بزنیم. آنها میتوانند در این مسیر سخت و دشوار در کنار ما باشند.
همچنین یک درمانگر میتواند در شروع کار برای اقدامهای ذیل به شما کمک فراوانی کند:
• درمانگر کمک میکند از اثرات ضربههای گذشته به راحتی عبور کنید
• علائم سلامت روان و اینکه چگونه بر روابط شخصی تأثیر مستقیم دارد را کامل بررسی کنید
• هنگام بیان افکار و احساسات خود به عنوان کردن مشکلات هم بپردازید
• به تمرین درباره مهارتهای ارتباطی سالم بپردازید
بهتر است زودتر از موعدی که احساس نادیده گرفتن نامطبوع احساس ناامیدی یا افسردگی در شما ایجاد کند یا شروع به تحت تأثیر قرار دادن برنامه روزمره شما بگذارد، به دنبال پشتیبانی و حمایت از خود باشید.
جمعبندی نهایی:
وقتی به نظر میرسد دیگران غالباً از شما غافل شدهاند، کمی بلند صحبت کردن میتواند به شما در اثبات حضور و بیان نیازهایتان کمک کند. همان طور که گفته شد، با احساسات خود شفاف و روشن باشید و این اصلاً کار آسانی نیست. اگر تلاش میکنید تا بین خودتان و افراد دیگر فاصله ایجاد کنید، پشتیبانی حرفهای یک رواندرمانگر میتواند برای شما راهگشا باشد. یک فکر نهایی که باید به خاطر بسپارید این است. ممکن است برداشت شما از نادیده گرفته شدن فقط یک درک از طرف شما باشد. در صورتی که دیگران بیش از آنچه خودتان تصور میکنید شما را میبینند و درک میکنند.
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید