در طول سالیان گذشته تحقیقات متخصصین سلامت روان، اهمیت هیجان را در ساختار روان انسان، به خوبی به ما نشان داده. همه ما تا حدودی با مفهوم هیجان و احساس تا حدودی آشنا هستیم. در این سه گاه میخواهیم به عملکرد هیجانات در سه حوزه؛ درون فردی، بین فردی و اجتماعی یا فرهنگی بپردازیم. در بخش اول به کارکرد هیجانات در ساختار روانی انسان و تأثیرات آن بر روی رفتار فرد میپردازیم، در بخش دوم به سراغ روابط بین فردی میرویم، و تأثیرات هیجانات را بر روی کیفیت روابط بین فردی مورد بررسی قرار میدهیم. و در نهایت در بخش پایانی، نقش و مفهومی را که هیجانات برای کارکرد انسان در اجتماع دارید را شرح میدهیم. با بررسی این سه وجه، به اهمیت کلیدی هیجان در زندگی روزمره، بیشتر خود را نمایان میکند.
لطفاً به یاد داشته باشید که ما باید با هیجانات خود آشنا شویم. ما در آیندهای نزدیک به جنبههای آموزشی هیجانات و احساسات بیشتر خواهیم پرداخت. اما برای یادگیری شما همیشه میتوانید کتاب مطالعه کنید یا در کارگاه آموزشی شرکت کنید. یادگیری هیجانات برای والدین یک امر کاملاً حیاتی است. زیرا اگر آنها بتوانند احساسات خود را بهتر درک کنند قطعاً توجه بیشتری به ساختار و نیازهای روانی کودک خواهند داشت. و کودک نیز از همان ابتدا با این بخش از ساختار روانی خود بیشتر آشنا میشود.
چه نکاتی را باید یاد بگیریم:
• اهمیت هیجان در زندگی روزمره انسان را درک کنید
• کارکرد هیجانات را در سه حوزه درون فردی، بین فردی و اجتماعی یا فرهنگی، بهتر بفهمید
• از نقش و عملکرد هیجانات در حوزههایی که بیان میشود، نمونهای ذکر کنید
تصور زندگی بدون هیجان غیرممکن است. همه ما با تجربیان هیجانی ارزشمند مانند لذت بازی با کودکی خردسال، آشنا هستیم. حتی هیجانات منفی نیز مهم هستند، مثلاً زمانی که عزیزی فوت میکند یا کسی که دوستش دارید از پیش شما میرود، اندوهگین میشوید تا اهمیت لحظات زندگی را بیشتر درک کنید. هیجانات به خاطرات انسان طعم و عطری خاص میبخشند، که به سختی میتوان آنها را فراموش کرد. هر کدام از هیجانات با توجه به ویژگیهای ذاتی خود تأثیر متفاوتی بر روی خاطرات انسان میگذارند. اما هیجان میتوانند به ما کمک کنند تا در مسیر پیچیده زندگی اجتماعی، راه خود را گم نکنیم. در واقع، هیجان آن چنان نقش مهمی در زندگی انسان ایفا میکند که بیش از یک قرن پیش، محققان بزرگی مانند داروین و جیمز، به مطالعه آن پرداختند. در این سهگانه میخواهیم هیجانات را بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که چرا انسان احساس دارد؟ برای اینکه بتوانی در این هدف موفق شویم باید سه بخشی که در ابتدا به آن اشاره شد را برای شما عزیزان توضیح دهیم. اما به صورت کلی هیجان به ما میگوید؛ که هستیم؟ روابط ما با دیگران چگونه است؟ و چگونه در یک موقعیت اجتماعی رفتار میکنیم؟ هیجانات به رویدادها معنا میدهند و بدون هیجان، اتفاقات زندگی فقط حقیقت محض هستند.
هیجانات درون فردی
هیجانات به ما کمک میکنند حتی با حداقل هوشیاری، سریع واکنش نشان دهیم
هیجانات سیستم پردازش سریع اطلاعات هستند که به ما کمک میکنند حتی با تفکر اندک، بتوانیم پاسخ دهیم. در طول تاریخ حیات انسان، مشکلات زیادی مانند مرگ، بیماری، جنگ و آزار و اذیت وجود داشته، و این مسائل سبب شده تا هیجانات بتوانند تکامل پیدا کننده و در صورت بروز مشکل، حتی بدون کارکرد بخش شناختی مغز، سریع واکنش نشان دهند تا انسان آسیبی نبیند. به عنوان مثال تصور کنید در وسط خیابان ایستادهاید و ماشین با سرعت به سمت شما در حرکت است، اولین واکنش شما این است که از مسیر حرکت ماشین کنار بروید تا به شما نزند. در طول این رویداد، ساختار شناختی مغز شما کارکرد آنچنانی ندارد و هیجان ترس است که جان شما را نجات میدهد. هیجانات تکامل پیدا کردهاند که ما برای انجام واکنشهای لحظهای، نیازمند تفکر عمیق نباشیم. طبیعی فرآیند فکر کردن و اندیشیدن زمان بر است و گاهی خطر دقیقاً بیخ گوش شما است، در آن لحظه باید به هیجانات خود اعتماد کنید و اجازه دهید آنها مدیریت را در دست بگیرند.
هیجانات بدن را برای اقدام فوری آماده میکنند
هیجانات ما را آماده انجام رفتار میکنند. بنابراین زمانی که فعال میشوند، مانند رهبر یک ارکستر بزرگ، بخشهای مختلفی مانند ادراک، توجه، یادگیری، حافظه، انتخاب هدف، اولویتهای انگیزشی، واکنشهای روانشناختی ما را برای انجام رفتار آماده میکنند. هیجانات سیستمهایی را درون انسان فعال میکنند و به صورت همزمان، بخشهایی را نیز از کار میاندازند تا از هرج و مرج جلوگیری کنند. به عنوان مثال، در هنگام تجربه ترس، هیجان کارکرد سیستم گوارشی (زیرا در آن شرایط به فعالیت آن نیازی نیست) به حداقل میرساند، و به همین دلیل بزاق دهان کاهش پیدا میکند و فرد این احساس را دارد که دهانش خشکشده. همزمان جریان خود به شدت وارد نیمه پایینی بدن میشود، وسعت دید افزایش پیدا میکند و سرعت تنفس بالاتر میرود، که همه اینها قرار است به فرد کمک کند تا راحتتر بتواند از مخمصه فرار کند.
یکی از باورهای غلط افراد در مورد هیجانات این است که آنها فکر میکنند همیشه تجربه هیجان باید به رفتار منتهی شود. این باور درست نیست. البته هیجان همیشه بدن شما را برای اقدام آماده میکند، اما اینکه انسان رفتار را نشان دهد، به عوامل بسیاری مرتبط است و هیجان فقط یکی از این عوامل به شمار میرود.
هیجانات، افکار را تحت تأثیر قرار میدهند
هیجانات به افکار و خاطرات انسان، متصل هستند. خاطرات فقط سلولهای کوچک کدگذاری شده در مغز انسان نیستند، بلکه هر کدام حاوی مجموعه هیجاناتی هستند که فرد در هنگام ثبت خاطره، آنها را تجربه کرده است. در نتیجه هیجان مانند چسبی است که تکههای حافظه را به هم میچسباند. به همین دلیل است که یادآوری خاطرات خوشایند در لحظهای خوشحال هستید، خاطرات اندوهگین در لحظهای که غمگین هستید، سادهتر است. هیجانات گرایش فکری خاصی نیز در انسان ایجاد میکند. مثلاً فردی که غمگین است ممکن است فکر کند که کسی او را دوست ندارد و در این دنیا تنها است. تأثیرگذاری هیجان بر روی فکر، گاهی اوقات سازنده است و گاهی اوقات اینگونه نیست. در مثال قبل، طبیعی است که تأثیرگذاری هیجان بر روی فکر فرد، منفی است و سبب میشود او در انزوای بیشتری فرو برود.
هیجانات در روابط بین فردی
یکی دیگر از مهمترین کارکردهای هیجانات در روابط است. البته منظور ما الزام روابط عاطفی نیست، اما باید بپذیریم که هر چقدر رابطه نزدیکتر باشد، ابراز هیجانی بیشتر و قوییتر خواهد بود. هیجانات اطلاعات مهمی در مورد کیفیت روابط ما دارند، و این اطلاعات را در اختیار دیگران قرار میدهند. هیجان علاوه بر اینکه به صورت کلامی ابراز میشود، به صورتی غیرکلامی، بر روی، حالات صورت، لحن صدا، ژستهای بدنی و حرکات، تأثیرگذار است. دیگران به صورت ناخودآگاه، معنای زبان بدن شما را میفهمند و هیجان را درک میکنند.
ابراز هیجانات سبب تسهیل رفتارهای خاص در طرف مقابل میشود
از آنجایی که علائم صورت در مورد هیجانات، نشانگانی جهانی به شمار میروند، طبیعی است در هنگام تجربه هیجانی، طرف مقابل اطلاعاتی زیادی از شما به دست میآورد. این اطلاعات شامل موارد زیادی مانند موقعیت روانی، قصد و رفتار احتمالی شما میشود. به عنوان مثال تحقیقات نشان داده، زمانی که افراد صورت فردی را که ترسیده میبینند، تمایل زیادی برای نزدیک شدن به دارند. در طرف مقابل، زمانی که فردی با صورت خشمگین، دیده میشود، افراد بیشتر به سراغ رفتارهای اجتنابی میروند. همچنین، برخی تجربیات هیجانی، سبب ایجاد هیجانات مشخص در دیگران میشود. مثلاً تجربه خشم، ممکن است سبب شود، طرف مقابل شما، بترسد. همچنین غم، ممکن است در طرف مقابل شما مهربانی را به وجود آورد که سبب ایجاد رفتارهای همدلانه خواهد شد.
ابراز هیجانی، انگیزههایی را برای رفتارهای اجتماعی مطلوب فراهم میکند
علائم صورت در تجربیات هیجانی، عامل مهمی برای ایجاد تعاملات اجتماعی هستند. جالبترین مثال، لبخند کودکان است. لبخند کودکان سبب میشود که مراقبین توجه بیشتر به کودک داشته باشند. همچنین در تحقیق دیگری مشاهده شده، که وقتی کود ترس را در چهر والد میبیند، متوقف میشود . کاری انجام نمیدهد. بدین صورت تجربه هیجان، به ما کمک میکند تا پیامهایی را به دیگران ارسال کنیم و آنها به صورت ناخودآگاه خود را با تجربه هیجانی ما هماهنگ میکنند.
هیجانات در اجتماع و فرهنگ
در نهایت میرسیم به بخش پایانی مقاله که بررسی تأثیرگذاری هیجان در جامعه و حتی بر روی فرهنگ است. هرچند که در ابراز و نمایش هیجانات، تفاوتهای فرهنگی وجود دارد، اما تقریباً تمام نوزادها، بعد از شش هفتگی به مراقبین خود لبخند میزنند و نسبت به حضور آنها واکنش نشان میدهند. اجتماع برای حفظ و بقا یک گروه که شامل ساختارهای بسیار پیچیدهای از افراد مختلف میشود، قوانینی وضع میکند که انسان برای حفظ کیفیت زندگی خود، مجبور است این قوانین را رعایت کند. نکته بسیار مهم این است که هیجانات در کارکرد سازنده خود میتوانند به انسان کمک کنند تا با این قوانین اجتماعی همسو شود. به عنوان مثال، ترس از جریمه شدن، سبب میشود که شما با سرعت زیاد رانندگی نکنید. در اینجا کارکرد ترس در واقع مانع شدن از انجام یک رفتار پرخطر است که ممکن است برای فرد و دیگران آسیب در پی داشته باشد، اما هیجان در واقع، به ساختار اجتماعی نیز واکنش نشان میدهد. بنابراین میتوانیم به خوبی تأثیرات هیجانات را در زندگی روزمره احتمالاً خود و دیگران ببینیم. از طرفی دیگر، هیجان سبب ایجاد گرایش رفتاری میشود. همان طور که قبلاً اشاره کردیم، یکی از مهمترین دلایل تجربه هیجان برای انسان، توانایی سازگاری با محیط است، بنابراین هیجانات به صورت غیر مستقیم به ما کمک میکنند تا رفتار سازنده و کارآمد در محیط، داشته باشیم، که به افزایش کیفیت روابط ما کمک میکند.
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید