دوست داشتن کسی که به شما آسیب میزند، احساس سردرگمی و عدم اطمینان در شما ایجاد می کند. با وجود اینکه شرایط هرکسی متفاوت است، اما دلایل مشترکی وجود دارد که برخی افراد، یک شریک عاطفی آزارگر را انتخاب میکنند. اذیت و آزاری که در این رابطه متوجه شماست میتواند فیزیکی و آشکار بوده و یا در سلامت روانی شما اثرگذار باشد.
ممکن است این سؤال برای اطرافیان شما پیش بیاید که چرا این رابطه را ترک نمیکنید؟ همهچیز به سادگی که به نظر میآید نیست. عوامل زیادی در شرایط موجود دخیلاند. دراینبین، نگرانیهای دیگری هم وجود دارد و گاها سؤالاتی نیز در ذهن شما شکل میگیرد. اگر شریک عاطفی شما تغییر رفتار بدهد چه؟ سهم شما در این رابطه چیست؟ اگر همه این رفتارها نشات گرفته از عشق او نسبت به شما باشد، تکلیف چیست؟ طبیعی است که چنین دغدغهای برایتان به وجود آمده باشد.
سالانه در حدود 10 میلیون آمریکایی، توسط شریک عاطفی خود مور آزار و اذیت قرار میگیرند. این اتفاق ممکن است برای هرکسی بیفتد و تقصیر شما نیست اگر چنین چیزی را تجربه کردهاید. همانقدر که این امکان وجود دارد که کسی که به شما آسیب میزند را دوست داشته باشید، ترک این رابطه به خاطر احساساتی که در شما ایجاد کرده است نیز دور از ذهن نیست.
مصادیق خشونت شریک عاطفی علیه زوج خود
بر اساس منابع موجود، آزار و اذیت بین طرفین رابطه عاطفی میتواند فیزیکی، جنسی و یا روانی باشد. رفتارهای آزارگرانه در ابعاد احساسی و هیجانی و یا جنسی، هردو جنس را در همه سنین هدف قرار میدهد.
در اینجا به برخی از این موارد اشاره میکنیم:
- تعقیب و گریز
- تهدید کردن
- خشونت جسمی و جنسی
- تحقیر کردن زوج خود
- خشونت کلامی علیه طرف مقابل
- اعمال کنترل بر روی مسائل مالی
- سایر رفتارهای کنترل گرانه
چرا بعضی افراد شریک عاطفی آزارگر خود را دوست دارند؟
عجیب نیست که به فردی علاقهمند باشید که شما را آزار میدهد. دلایل مختلفی برای این موضوع وجود دارد. ازجمله اینکه عشق نسبت به شریک عاطفی آزارگر، پیش از بروز رفتارهای آسیبزا شکل میگیرد. عمق ارتباط شما و جذابیتهای طرف مقابل نیز میتواند از تصمیم شما برای خروج از رابطه جلوگیری کند.
وقتی متوجه آزارگرانه بودن رفتارشان میشوید، احساس قبلی شما نسبت به او ناپدید نمیشود، بلکه این سؤال را در ذهن شما ایجاد می کند که چطور عشق او میتواند به شما آسیب بزند. فراموش نکنید که دوست داشتن شریک عاطفی آزارگرتان، بههیچوجه با ماندن در آن رابطه، برابر نیست؛ اما همچنان ممکن است دلایل یا به بیان بهتر، توجیهاتی از سوی شما برای ماندن در رابطه وجود داشته باشد:
- ممکن است از تنهایی خود یا انتقام شریک عاطفیتان هراس دارید.
- ترک رابطه، شما را با مشکلات مالی مواجه می کند.
- نگران فرزندتان و آینده او هستید.
- باورهای مذهبی، اخلاقی و فرهنگی مانع شما میشوند.
موارد فوق، نمونههایی از این توجیهات هستند. رفتارهای آزارگرانه ممکن است تمامیت شخصیت شما را به خطر بیندازد، بنابراین مهم است که به تک تک آنها آگاه باشید. اگر نگاه شفافی به موقعیت خود داشته باشید، قطعاً میتوانید بهتر تصمیمگیری کنید. علاوه بر این، یک متخصص سلامت روان نیز میتواند در مراحل بعدی به شما کمک کند.
انکار به عنوان یک مکانیسم دفاعی
زمانی که آشفته و ناراحتید، ذهن برای حفاظت از شما مکانیسم دفاعی انکار را انتخاب می کند. انکار بهعنوان پاسخی به درد در جهت بقا سازمان روانی فرد بکار گرفته میشود. و خود را به اشکال مختلفی نشان میدهد. با پذیرش این فرض که هیچگاه مورد آزار و اذیت قرار نمیگیرید، رفتارهای شریک عاطفی خود را توجیه میکنید. به بیان دیگر، شما همچنان به این رابطه ادامه میدهید چون نمیتوانید باور کنید که مورد آزار و اذیت واقعشدهاید. ناباوری و انکار در مردان شایعتر است زیرا زنان به دلیل فشارهای فرهنگی و باورهای غلط، کمتر بهعنوان شریک عاطفی آزارگر شناخته میشوند؛ اما مردان هم میتوانند تجربه این آزار و اذیتها را داشته باشند. در واقع برخی تحقیقات نشان میدهند که احتمال باقی ماندن مردان در چنین رابطهای حتی بیشتر از زنان است. بااینوجود، زمانی که این مسئله را مطرح میکنند، مورد تمسخر یا بیاعتنایی قرار میگیرند. در کنار احساس شما نسبت به رابطه این عوامل اجتماعی نیز میتواند منجر به واکنش انکار در شما بشود.
چرخه رفتاری آزار و اذیت
در یک رابطه عاطفی، رفتار آزارگرانه در 4 مرحله پدیدار میشود:
1- بروز تنش و نشانههای پرخاشگری
2- آزارهای جسمی، جنسی و احساسی
3- آشتی و دلجویی بعد از آزار و اذیت و عذرخواهی برای متقاعدسازی طرف مقابل
4- ایجاد یک فضای آرام بعد از آزارگری با توجیهاتی مثل «دیگه تکرار نمیشه»
گرچه این چرخه در همه موقعیتها صدق نمیکند، اما دو مرحله پایانی، عامل باقی ماندن شما در آن رابطه خواهد بود. علاقه شما به شریک آزارگر خود و امیدواری به تغییر روند رابطه موقتاً میتواند شما را نسبت به تصمیمگیری در مورد خروج از آن رابطه مردد کند.
اختلالات شخصیت و سبک دلبستگی
گرچه نمیتوان این وضعیت را بهراحتی توجیه کرد، اما شرایط روانی یک فرد ممکن است ناخودآگاه منجر به درگیر شدن او با یک عشق آزارگرانه شود. تحقیقات نشان دادهاند که زنان مبتلا به اختلال شخصیت، آمادگی نسبی بیشتری در پذیرش یک رابطه آزارگرانه دارند. این اختلالها شامل، شخصیت اسکیزویید، دوری گزین، مرزی و وابسته میشود. اعتمادبهنفس پائین، وابستگی و فروتنی افراطی، از نشانههایی هستند که در این موقعیت بروز میکنند. البته که این بدین معنا نیست که هر فرد درگیر با چنین رابطهای، دچار یک اختلال روانی یا یک شرایط خاص است. رویدادهای آسیبزا کودکی و سبک دلبستگی ناایمن نیز احتمال انتخاب یک شریک عاطفی آزارگر را افزایش میدهند.
روشهای اعمال نفوذ فرد آزارگر
بسیاری از شرکا عاطفی آزارگر، از تکنیکهای رفتار خاصی برای ایجاد احساس سردرگمی و عدم اطمینان در طرف مقابل خود استفاده میکنند. بهعنوان مثال افراد دارای اختلال شخصیت خودشیفته، با بازیهای روانی خود، شما را در رابطه نگه میدارند.
احساس عدم اطمینان و سردرگمی نسبت به علت علاقه شما به یک شریک عاطفی آزارگر تنها نتیجه حاصل از بازیها و تکنیکهای اوست که نسبت به شما اعمال کرده است.
چرخه رفتار آزارگرانه قابل پیشبینی نیست. شریک عاطفی شما برای برههای میتواند یک عاشق واقعی و بلافاصله بعد از آن یک فرد آزارگر در رابطه باشد. در برخی موارد، این افراد با یک تغییر رفتار ناگهانی، مثل مهربانی محبت بعد از یک دوره رفتار آزارگرانه، قصد فریب شما را دارند. درواقع این اقدامات، بعد از یک چرخه آزار گری، بزرگتر و پررنگ تر از واقعیت به نظر میرسند و همین امر، باعث ایجاد شک و تردید شده و همچنان شما را در این رابطه نگه میدارد.
ناهماهنگی شناختی
زمانی که باورها و تجربیات شما همخوانی ندارند، احساس راحتی نمیکنید و طبیعتاً میخواهید از شر این احساس خلاص شوید. دقیقاً به همین خاطر است که واکنشهای شما به رفتارهای آزارگرانه شریک عاطفیتان به سمتی پیش میرود که آنها را کوچک شمرده و یا نادیده بگیرد. این پاسخها در افراد مختلف متفاوت است. عدهای موقعیت را ترک میکنند و برخی با نادیده گرفتن، انکار و توجیه سازی، از شدت آشفتگی خود میکاهند. هرچقدر که بیشتر از رفتار آنها چشمپوشی کنید، فاصله گرفتن از آنها برایتان سختتر خواهد شد چراکه بهعنوان مثال، توجیه رفتار آزارگرانه شریک عاطفی به علت کودکی سختی که داشته است، این اجازه را به شما میدهد که نسبت به او گذشت و شفقت بیشتری داشته باشید.
نجات شریک عاطفی آزارگر
تمرکز بر گذشته شریک عاطفیتان، حس همدلی در شما به وجود میآورد و همین امر باعث میشود که خود را بهعنوان یک ناجی در کنار او ببینید. حتی ممکن است فکر کنید که اگر بیشتر عشق بورزید، احتمال بروز تغییر در رفتار او افزایش مییابد. باوجود اینکه همدلی و شفقت در تعاملات بین فردی نقش کلیدی دارند، اما میتوانند شما را در یک رابطه آسیبپذیرتر کنند.
تغییر امکانپذیر است اما شما در آن نقشی ندارید. شریک عاطفی شما باید احساس نیاز به ایجاد تغییر در رفتارش کند. معمولاً رواندرمانی و حضور یک متخصص سلامت روان در طولانیمدت، زمینه تغییر را فراهم می کند.
سندرم استکهلم
این سندرم نام خود را از یک رویداد در سال 1973 وام گرفته است. زمانی که دو نفر وارد بانک استکهلم در سوئد شدند و کنترل آن را به مدت 5 روز به دست گرفتند و در این مدت افراد زیادی را مورد آزار و اذیت قراردادند. زمانی که گروگانها آزاد شدند، از گروگان گیران حمایت کردند. حتی یک گروگان خانم با یکی از آنها وارد رابطه شد و یکی دیگر از گروگانها هزینه مالی پرونده قضایی این افراد را پرداخت کرد. از آن زمان به بعد، این ارتباط روانی بین آزارگر و قربانی با این نام شناخته شد. البته باید اشاره کرد که هنوز بهطور مشخص، دلایل زیر بنایی ایجاد این ارتباط عاطفی بین دو فرد برای متخصصین آشکار نیست.
راهکار چیست؟
اگر نمیدانید چرا در این رابطه ماندهاید و همچنان شریک عاطفی آزارگر خود را دوست دارید، تنها نیستید. هیچ کنشی از سمت شما، نمیتواند واکنش آزارگری به همراه داشته باشد؛ بنابراین در چنین موقعیتی، شما مقصر نیستید. شاید شریک عاطفیتان فراتر از عشقی که به ابراز میکنید، به کمک یک متخصص سلامت روان برای تغییر نیاز داشته باشد. در احساسی که نسبت به او دارید، عوامل بسیار زیادی دخیل هستند. بهتر است در چنین شرایطی، خودتان را در اولویت قرار داده تا بهترین تصمیم را بگیرید. اهمیت چنین امری، زمانی که امنیت شما ازلحاظ جسمی و روانی در خطر است، افزایش مییابد. اگر برای طرحریزی یک برنامه عملی و راهنمایی برای تصمیمگیری به دنبال کمک میگردید، متخصصین سلامت روان میتوانند به شما کمک کنند.
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید