Your browser does not support JavaScript!

تلفن

09196600444

ایمیل

مشاهده ایمیل

ساعت کاری

9 صبح تا 10 شب

رژیم غذایی لعنتی!

رژیم غذایی لعنتی!

همه ما با روتین‏های رژیم غذایی آشنا هستیم؛
اول تصمیم می‌گیریم که زمان تغییر فرا رسیده، بعد سراغ انواع و اقسام برنامه‌های رژیم می‌رویم. در قدم بعدی چندین و چند برنامه ورزشی را سبک و سنگین می‌کنیم. خیلی از غذایی‌های خوشمزه را از دسترس خود و اعضا خانواده دور می‌کنیم و خود را متقاعد می‌سازیم که باید مانند یک بچه خود، رژیم غذایی را رعایت کنیم.
رژیم خود را شروع می‌کنید.  چند روز اول احساس فوق‌العاده‌ای دارید. انرژی بیشتری دارید، احساس انگیزه می‌کنید. فکر می‌کنید این راه پیشرفت  شماست.
هفته دوم و سوم هم می‌گذرد. احساس تنبلی می‌کنید. گرسنه هستید. انرژی کمی دارید و شدیداً خسته‌اید. هوس شما برای خوردن غذاهای متنوع خیلی زیاد است. اما شما فقط یک تکه از آن نان، دونات یا استیک می‌خواهید. خودتان را برای اراده ضعیف سرزنش می‌کنید، اما نمی‌توانید هوس و احساس گرسنگی‌تان را بیش از این کنترل کنید .
رژیمتان را می‌شکنید....
خودزنی می‌کنید. به خاطر فقدان اراده، ضعیف بودن، ناتوانی در متعهد ماندن به برنامه خودتان را سرزنش می‌کنید. و همه مشکلت را گردن خودتان می‌اندازید.
من اینجا هستم که به شما اطمینان بدهم که هیچ مشکلی ندارید.
این متن یک پشتوانه  علمی برای اثبات این حقیقت است که رژیمی که شما دنبال می‌کنید، برای شکست دادنتان طراحی شده است.

 

گرسنگی ما را به دردسر می‌اندازد
در جنگ جهانی دوم، محققی به نام آنکل کبز (فیزیولوژیست آمریکایی که تأثیر رژیم غذایی بر سلامتی را مطالعه کرد.)  مطالعه‌ای  برای تعیین اثرات گرسنگی بر بدن انجام داد. او میزان کالری دریافتی 36 سرباز مرد سالم و مناسب را محدود کرد. میزان مصرف مردان به 1500 کالری در روز کاهش یافت و به دو وعده غذایی تقسیم شد تا وزن بدن 25 درصد کاهش یابد.
محققین دریافتند که گرسنگی زیاد، منجر به بروز رفتارهای ناکارآمد در خوردن مثل پنهان کردن غذا، تقسیم آن به مقادیر کم‌تر(در دفعات بیشتر- ریزه‌خواری) و یا جیره‌بندی غذا می‌شود. احتمال سریع‌تر غذا خوردن و یا از دست دادن کنترل در هنگام آن در مردان به طور معنا داری بیشتر بود.
برخی از مردان آرام آرام نگران فرم بدن و وزن خود شدند. حتی عده‌ای نیز اندازه غذای خود را به صورت عمدی برای کاهش وزن، کاهش دادند.
این یافته‌ها حیرت‌آور است، با توجه به اینکه هیچ یک از مردان هنگام شروع این مطالعه با غذا خوردن مشکلی نداشتند.
در اینجا آنچه از این روند می‌آموزیم این است که: 

 

رژیم غذایی سبب ایجاد نوعی تهدید درونی ناشی از گرسنگی می‌شود
وقتی میزان مصرف کالری را محدود می‌کنیم یا غذاهای خاصی را از برنامه غذایی خود حذف می‌کنیم، بدن ما یک تهدید داخلی را تجربه می‌کند.
بدن یاد می‌گیرد که به طور معمول و کافی تغذیه نمی‌شود. یاد می‌گیرد زمانی که غذایی وجود دارد باید حتماً از آن استفاده کند چون زمان بعدی تغذیه شدن آن مشخص نیست.
زمانی که بدن شما این‌گونه تهدید می‌شود، زیست شناسی وارد عمل می‌شود. بدن ما یاد می‌گیرد که از طریق کاهش سرعت متابولیسم و ذخیره‌سازی چربی، با تهدید بجنگد. بدین ترتیب ما میل بیشتری ( هوس)  به مصرف غذاهای خاص پیدا می‌کنیم. و زمانی که غذایی مهیا است که از آن منع می‌شدیم، بدن نهایت استفاده را از خوردن آن غذاها با بیشترین حجم می‌کند.

 

گرسنگی منجر به پرخوری می‌شود
وقتی گرسنه هستید، بدن شما به معنای واقعی کلمه به سمت پرخوری (Binge) سوق داده می‌شود. حتی اگر ما ظاهراً غذای زیادی نخوریم، از لحاظ ذهنی کنترل خود را در هنگام غذا خوردن از دست خواهیم داد.
زمانی که فکر می‌کنیم یک غذای مشخص را دیگر نخواهیم خورد، هوس بیشتری نسبت به آن پیدا می‌کنیم. دقیقاً به همین خاطر است که در رژیمی که شیرینی‌ها حذف شده‌اند، شما فقط بستنی بعدی فکر خواهید کرد، و زمانی که آن غذا حاضر باشد، کنترل خود را از دست خواهید داد.
بعد از گرسنگی کشیدن بیش از حد، تمایل طبیعی بدن ما، خوردن بیشترین میزان ممکن غذا برای رفع گرسنگی شدید است. این پدیده‌ها به دلیل ضعف اراده نیست، بلکه به خاطر غرایز بیولوژیکی در درون بدن است. این اتفاق طبیعی است و برای همه می‌افتد، پس به این معنا نیست که مشکلی در شما وجود دارد که نمی‌توانید به یک رژیم متعهد بمانید. در بحث رژیم غذایی، این یکی از عوارض جانبی فقر تغذیه است.

 

گرسنگی منجر به وسواسی غذایی می‌شود
زمانی که مردان شرکت کننده در تحقیق گرسنه می‌شدند، نسبت به غذا حالت‌های وسواس گونه پیدا می‌کردند. غذا خوردن برای بقا امری ضروری است. بنابراین زمانی که گرسنه هستیم، وضعیت بدن ما به حالت تلاش برای بقا تغییر پیدا می‌کند. یعنی ما به صورت مداوم در این فکر هستیم که چه زمانی غذا می‌خوریم، چگونه غذا را به دست می‌آوریم و آن را از کجا تهیه می‌کنیم. در غیر این صورت بقای ما به خطر می‌افتد.
زمانی که چیزی کمیاب است، ما نسبت به آن طمع می‌کنیم. حتی زمانی که شما بودجه مالی خود را محدود می‌کنید هم در پی کشف راه‌هایی برای بیشتر پول خرج کردن هستید. این دقیقاً همان مفهوم است. از طریق محدود کردن غذا، انگار غذا کمیاب می‌شود، سپس نسبت به منابع آن طمع می‌کنید. هرچقدر که غذا را خاص‌ و ارزشمندتر کنید، نسبت به آن ولع بیشتری پیدا خواهید کرد.
به دنبال راهی برای بیشتر فکر کردن به غذا هستید؟رژیم بگیرید، اما اگر می‌خواهید حساسیت و وسواس کمتری نسبت به آن داشته باشید، به میزان کافی و منظم غذا بخورید. طیف گسترده‌ای از غذاها را مصرف کنید که ارزش غذایی بالایی دارند- پروتئین‌ها، کربوهیدرات‌ها، میوه‌ها و سبزیجات، چربی‌های مفید- و برای متعادل کردن، از غذاهای هیجان انگیز هم استفاده کنید.
در غیر این صورت، وسواس به غذا و اهمیت بیش از حد آن، در مرکزیت زندگی شما بیشتر از هرچیز دیگری ادامه خواهد یافت.

 

این شما نیستید بلکه رژیم غذایی شماست
ما درنهایت به اطلاعات بسیار مهمی دست یافتیم - شکست در رژیم غذایی به معنای فقدان اراده نیست. این شکست ناشی از شخصیت شما و تنبلی شما نیست. این جنگ بدن شما برای تغذیه کردن خودش است. این رژیم است که باعث شکست شما می‌شود. رژیم غذایی به شما قول می‌دهد احساس اعتماد به نفس بیشتری کنید، خوشحال و سالم باشید اما در نهایت شما با گرسنگی، کج‌خلقی، دمدمی‌مزاج بودن و تنهایی مواجه خواهید شد.
رژیم‌ها زندگی شمار را پر نخواهند کرد، به دنبال چیز دیگری بگردید که این کار را برای شما انجام خواهد داد.

چگونه چیزهایی که برای شما مهم هستند را بر غذا خوردن و رژیم غذایی اولویت‌بندی کنید

خودت را تغذیه کن
به‌طور منظم و مداوم خود را تغذیه کنید. سه وعده غذایی همراه دو یا سه میان وعده در روز در یک مکان مناسب شروع بسیار خوبی است. خودتان را با خوراکی‌های متنوع تغذیه کنید. هم خوراکی‌هایی که طعم خوبی دارند و هم چیزهایی که برای بدن مفید هستند و ارزش غذایی بالایی دارند.
وقتی به‌طور عادی و طبق برنامه روزانه غذا می‌خورید، میل غیرعادی غذا خوردن در شما از بین می‌رود. صدای سرزنشگر درونی ساکت می‌شود. با گذشت زمان، متابولیسم شما به حالت عادی برمی‌گردد.

 

تغییر از انگیزه بیرونی به انگیزه درونی با گذشت زمان
حتی اگر انگیزه اولیه کاهش وزن شما ناشی از عوامل بیرونی مانند نظر عزیزان یا نظر جامعه درباره شما باشد، نیازی به صبر برای شروع ندارید، زیرا عوامل خارجی می‌توانند انرژی لازم برای حرکت را تأمین کنند و می‌کنند. تحقیقات اخیر نشان می‌دهد "منبع و ماهیت انگیزه برای کاهش وزن [می‌تواند] در طول دوره به‌طور قابل توجهی تغییر کند ...
صرف نظر از اینکه شما سفر کاهش وزن خود را آغاز کرده‌اید، از طریق سازگار کردن ذهنیت خود با این امر که شما این کار را انجام می‌دهید چون چیزی است که واقعاً می‌خواهید، و حفظ آن برای رسیدن به زندگی که می‌خواهید لازم است، شما را قادر می‌سازد که با انگیزه فراوان، این مسیر دشوار را ادامه دهید. 

از طریق فعالیت‌های فیزیکی متنوع، هر سه نیاز روانی تأمین می‌شوند: نیاز به تعلق و حمایت اجتماعی با مشارکت فعالانه با هم تیمی‌ها و رقابت کردن با دیگر همفکران تأمین می‌شود. خودمختاری از طریق انتخاب آگاهانه برای شرکت در چالش‌ و تجربه‌هایی که به وسیله آن‌ها احساس مالکیت و رهبری پشتیبانی می‌شود به دست خواهد آمد. و در نهایت، نیاز به رقابت، با کسب مهارت‌های جدید و تخصص به وسیله تمرین و ممارست، مرتفع می‌شود.

زمانی که یک فعالیت جالب را برای ورزش کردن انتخاب می‌کنید، از جانب دیگران حمایت شده، با مدیریت چالش‌ها احساس خودمختاری کرده و برای کسب مهارت‌های جدید رقابت می‌کنید. این یک تیراندازی سه‌گانه با اهداف مثبت است. محققین همچنین دریافتند که در نظر گرفتن ورزش به عنوان یک فعالیت جالب، حجم و میزان سلامت خوراک شما را کنترل خواهد کرد. اطلاق "فعالیت جالب" به ورزش کردن، کالری دریافتی بعد از آن را کاهش داده و این نوع ادراک، انتخاب یک میان وعده سالم را به همراه خواهد داشت.

 

کلام آخر اینکه هدف شما حرکت از "باید" به سمت "خواستن" است.
از هر آنچه که لازم است برای شروع استفاده کنید، اما تلاش کنید کاهش وزن و هرگونه فعالیت ورزشی مرتبط با آن‌ها جالب و هیجان‌انگیز باشد. این امر به تسهیل سازگاری با چالش انتخاب این رویکرد جدید در زندگی‌تان و تثبیت در آن منجر می‌شود. همچنان که در این مسیر حرکت می‌کنید، پرسش این سؤال از خودتان که "چقدر می‌توانم وزن کم کنم؟" را متوقف کنید و به جای آن از خود بپرسید که "می‌خواهید چگونه انسانی باشید و چرا باید به خودتان افتخار کنید؟"
به بیان خلاصه‌تر، جهت کاهش وزن خود برای سلامتی، باید دیدگاه جدیدی به غذا ( و احتمالاً ورزش) نسبت به گذشته داشته باشید. این کار به‌اندازه‌ای که ممکن است به نظر می‌رسد سخت نیست. 
 

 

منبع: Psychology Today

نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید