قبلاً در مقالهای به بررسی ویژگی پدران خودشیفته پرداخته بودیم. در این مقاله میخواهیم به بررسی ویژگیهای مادران خودشیفته بپردازیم. اختلال شخصیتی خودشیفتگی یا NPD یکی از جدیدترین مشکلات است که جامعه ما با آن روبرو است. اما چالش اساسی آنجایی شروع میشود، که فرد خودشیفته نه تنها خود را نیازمند درمان نمیبیند، بلکه خود را انسانی وارسته میپندارد که حضورش در زندگی دیگران، نعمتی است! آنها با خودخواهی عجیب خود، آسیب جدی به فرزندانشان میزنند و اسم آن را تربیت میگذارند. برای ما بسیار مهم است که بتوانیم این آسیبها را درک کنیم و برای بهبود حال خود کاری انجام دهیم.
ویژگیهای زیر را با دقت بخوانید. زنان خودشیفته، کم و بیش تمام این ویژگیها را دارا هستند. ما باید با آگاهی از این مشکل، کاری برایش انجام دهیم:
1: او میخواهد دائم شما را کنترل کند.
تلاش برای ابراز وجود و به کرسی نشاندن عقایدشان به طور مصرانه که منجر به خشم، طرد شدن و خصومت دیگران میشود. او تلاشهای شما برای رسیدن به اهدافش را نادیده میگیرد و هیچ قدردانی برای آن انجام نمیدهد، یعنی هر زمان که او به شما احتیاج دارد، در دسترس نباشید، و یا وقتی مخالف موضوعی هستید یا نمیخواهید کاری را که او میخواهد انجام دهید، عصبانی میشود؟ او سعی میکند کاری کند همواره احساس گناه داشته باشید فقط به دلیل اینکه علایق، سرگرمیها، خواستهها و نظراتی متفاوت با او دارید.
2: عشق او مشروط است، به این معنی که عشق او به شما منوط به اعمال خاص یا اتفاقاتی است که برایش منافعی داشته باشد.
مادری که خودشیفته است علاقهمند است بداند دستاوردها و موفقیتهای شما چه تأثیری بر روی او دارد. او میخواهد شما موفق شوید، اما فقط به این دلیل که او، ظاهر خوبی داشته باشد و به نوعی به نفع او هم تمام شود. حتی اگر احساس کند شما خیلی خوب کار میکنید بدون اینکه نفعی برایش داشته باشد ممکن است حسادت کند. دختران مادران خودشیفته غالباً در تلاشی ناموفق، برای جلب عشق مادرشان، به کمالگرایی رو میآورند.
3: او نمیتواند یا نمیخواهد احساسات شما را تأیید کند.
در ذهن خودآگاه عاطفی او، فضای کمی برای احساسات شما وجود دارد. اگر افراد خودشیفته کاری انجام دهند که موجب ناراحتی شما شود، معمولاً آماده نیستند که به اشتباه خود اعتراف کنند یا کاری کنند که ناراحتی شما را تسکین دهند. آنها بیش از حد در تلاش برای مدیریت شرم ناشی از انتقاد شما درباره رفتار خودشان هستند و میخواهند بگویند ناراحتی شما ارتباطی با رفتار آنها ندارد. اگر به حمایت نیاز داشته باشید، ممکن است گاهی اوقات برای کمک بیایند، اما در بیشتر مواقع او شرایط را طوری محیا میسازد تا شما برای کمک کردن او کاری انجام دهید نه اینکه او بخواهد حمایتگر شما باشد.
4: او شما را تحقیر میکند.
یک مادر خودشیفته در لحظهای پر از ستایش و تعریف و تمجید خواهد بود، و لحظهای دیگر با ریاکاری پر از انتقاد و قضاوت. آنها میتوانند با رفتارشان شما را کاملاً گیج کنند طوری که کاملاً گیج شوید! یک مادر خودشیفته خوب میداند از چه راهی آسیب بزند. او اغلب برای تحقیر شما، شاید در مقابل دیگران، از کنایه یا زبان تحقیرآمیز استفاده کند. او ممکن است نگرانی شما را به سخره بگیرد و اینکه اینطور بهانه بیاورد که "موضوع چیه چرا ناراحت شدی، بابا بخند."
5: او سعی میکند شما را بازیچه دست خود قرار دهد.
این بازیچه قرار دادن میتواند کاملاً زیرکانه و نامحسوس باشد که باعث شود شک و ترس ایجاد شده در وجود شما را زیر سؤال ببرد. ممکن است او شما را شخصی "خودخواه" بنامد زیرا شما نمیخواهید خدمتکار یا آدم در اختیارش باشید که در 24 ساعت روز و هر روز هفته گوش به فرمان او باشید.
6: او فکر میکند خودش و افکارش بالاتر از قوانین است و لزومی برای اطاعت از آن نمیبیند.
افراد خودشیفته ترجیح میدهند از قوانینی که درباره به قول خودشان انسانهای با شأن اجتماعی پایینتر اعمال میشود پیروی نکنند. احساس استحقاق داشتن همراه با خودشیفتگی میتواند به این شکل خود را نشان دهد که این افراد انتظار دارند با آنها خیلی خاص و چیزی متفاوت از عوام برخورد شود. او ممکن است سعی کند با بازیچه قرار دادن یا رفتارهای سبکسرانه از پرداخت هزینه بلیط جهت پارک ماشین خود طفره رود، سپس عصبانی هم میشوند و فرافکنی میکنند. او میتواند شما را در صف غذاخوری کافیشاپ مورد علاقهتان با رفتارش شرمنده سازد. اگر اجازه نداشته باشد از صف قهوه خارج شود و یا نتواند میز مورد علاقه خود را در رستوران محبوبش رزرو کند، ممکن است به طور غیرعادی و نامتناسبی عصبانی شود.
7: افراد خودشیفته رفتاری غیرقابل پیشبینی دارند.
خودشیفتگان اغلب اوقات از نظر توجه و در دسترس بودن به طور متناوب در حال تغییر هستند و ثبات اخلاقی ندارند. هنگامی که چیزی از شما میخواهد ممکن است شما را با محبت و توجه (ابراز عشق و علاقه مفرط) مورد لطف قرار دهد و در شرایط خوب که نیازی به کمک ندارد شما را کاملاً نادیده بگیرند. میزان توانایی او در توجه و حمایت از شما بیش از هرگونه تعهد واقعی و صادقانه نسبت به شما به عنوان موجودی جداگانه و خودمختار، به نیازهای خودش بستگی دارد. این بدین معناست که فقط هنگام نیاز به شما برای انجام کارهایش مورد لطف و توجهش خواهید بود.
8: همه چیز درباره این است که ظاهر قضایا چگونه به نظر میرسد.
از آنجایی که افراد خودشیفته برای مدیریت تصویر شخصی که از خود دارند تا حد زیادی به نشانههای اجتماعی و بیرونی وابسته هستند، خیلی به ظاهر خود توجه دارند. و از همه مهمتر به نحوه ظاهر شدنشان در برابر کسانی که نظرشان برایشان مهم است حساسیت به خرج میدهند.
مادران خودشیفته معمولاً دوست دارند شأن اجتماعی بالایی داشته باشند و به گونهای در اجتماع ظاهر شوند که فرد موفقی هستند، اینکه در خانه خود ظاهر زیبایی داشته باشند برایشان مهم است ، لباسهای گران قیمت بپوشند و با ثروتمندان و مشاهیر نشست و برخاست و معاشرت داشته باشند. مادر شما ممکن است وقت زیادی را صرف تلاش برای جلب توجه و تحت تأثیر قرار دادن همسایگان، کارفرمایان خود و دیگران کند که به نظر او به این طریق و با این کارها ارزش وقت خود را میداند.
9: افراد خودشیفته هیچ اهمیتی برای شما و نقطه نظرات شما قائل نیستند.
به طور کلی، مادران خودشیفته تمایلی به درک یا حتی تأیید دیدگاه و نقطه نظر شما درباره مسائل نخواهد داشت. او ممکن است شما را نادیده بگیرد، تحقیر کند و یا حتی ارزش شما را پایمال نماید، اغلب با استفاده از دغلکاری یا احساس عذاب وجدان دادن به شما، راه خود را پیش میگیرند و به خواسته خود میرسند.
10: افراد خودشیفته از نظر احساسی کاملاً بیثبات هستند.
رفتار خودشیفتگان از نظر عاطفی غالباً ناپایدار و بیثبات است و کاملاً بسته به نشانهها و شرایط محیطی، بین خشم و دلسردی و شکنندگی روانی در نوسان هستند. مادران خودشیفته با این ویژگیهای شخصیتی در پشت قیافه به ظاهر قوی خود، اعتماد به نفس بسیار پایینی دارند و اگر بخواهند برای مدتی به این شیوه ادامه دهند فردی گریان و ناامید خواهند بود.
الآن فکر میکنم مادر من خودشیفته است، چه کاری میتوانم انجام دهم؟
زمانی که در یک محیط با فرد خودشیفته بزرگ شده باشید. غالباً داشتن یک چشمانداز روشن و ثابت برایتان دشوار است. کودکان افراد خودشیفته غالباً با رفتار والدین خود سازگار میشوند و ارتباط با شخصیت واقعی خود را از دست میدهند و دیگر عادت میکنند تحت سلطه دیگران قرار بگیرند و با آنها به روشی خودخواهانه رفتار شود. از این رو درک درستی از روابط سالم نخواهند داشت.
اگر به این نتیجه رسیدهاید که مادرتان فردی خودشیفته است، بهترین گزینه این است با شخصی که به او اعتماد دارید صحبت کنید. احتمالاً تغییری در مادر ایجاد نمیشود مگر اینکه آن را به نفع خود ببیند. مقابله با او ممکن است به قیمت پایان رابطه عاطفی شما با او تمام شود، اما به طور کلی هیچ تغییری ایجاد نمیکند و ممکن است حتی اوضاع را بدتر کند.
مشکلات اساسی که باعث خودشیفتگی میشوند چیزی نیستند که بتوانند با تأمل در خود حل شوند، اگرچه ممکن است شروع خوبی باشد اما کافی نیست. افرادی که از اختلال خودشیفتگی رنج میبرند تمایل ندارند دنبال درمان باشند، مگر آنکه نگران از دست دادن چیز مهمی در زندگی باشند، و یا به نقطه بحرانی در زندگی برسند.
برقراری ارتباط با والدین خودشیفته یک انتخاب است. اگر تصمیم گرفتید که میخواهید با مادر خود در تماس باشید، باید بپذیرید که ممکن است هرگز تایید و نوازشی که آرزو داشتید در رابطه با مادرتان دریافت کنید را نخواهید داشت. شما باید به صحت احساسات خود اعتقاد داشته باشید و روند مغموم شدن شما که با تحقق محدودیتهای عمیق او همراه است را بپذیرید.
از آنجایی که آنها تحت سلطه استبدادی زنی با اختلال شدید شخصیتی بزرگ شدهاند، این دختران غالباً احساس کمبود شدیدی نسبت به خود خواهند داشت. ممکن است برای درمان نیاز به زمان طولانی تری داشته باشند تا بتوانند خودآگاهی از دست رفته را بازیابند و همین طور بتوانند برای بهبود و التیام کودک درون خود که فراموش شده است کاری انجام دهند.
همچنان امید برای بهبودی وجود دارد.
درمان توسط یک متخصص سلامت به شما کمک میکند تا سفر به زندگی شادتری را آغاز کنید. الآن زمان رشد و آگاهی فرا رسیده. شما شایسته دوست داشتن، و دوست داشته شدن هستید.
منبع: Medium
نظرتان را درمورد کارگاه با ما به اشتراک بگذارید
دکتر محمد علاقمندی
18 آبان 1401
مادر من یک زن با اختلال شدید خودشیفتگی هست که در اخر عمر تمام بچه هاش ترکش کرده بودن و فقط من ماهی یکبار بهش زنگ میزدم تلفنی نه اینکه ببینمش ازبس به همه آسیب زده بود واقعن بعد از مرگش همه یک نفس راحت کشیدن از دستش ! البته میدونم این حرفها برای جامعه سقوط کرده و از عیار افتاده ایرانی چقدر غیرقابل هضم و باور هست ولی مینویسم که بدونید مادر بیخود و روانی و ناسالم چقدر میتونه باعث رنج کودکانش بشه